زمان را مدیریت کنیم

welcome to the technical training

به وب لاگ آموزشی - تخصصی من خوش آمدید

فريد بن سعيد
training.nigc@gmail.com

my picture

my picture

درباره من

عکس من
ايران - تهران:آدرس الكترونيكي training.nigc@gmail.com, تلفن تماس : 09126408871-02181315724, Iran
مدرک تحصیلی : کارشناسی ارشد مهندسی نفت شغل :کارشناس ارشد آموزش فنی و تخصصی شرکت ملی گاز ایران

oil&gas

The petroleum industry is concerned primarily with the production, transportation, refining and chemical conversion of hydrocarbon minerals form the earth. Most of the hydrocarbons produced are in liquid and gaseous from and are called by names like crude oil, natural gas, condensate, etc. Coal, oil shale, tar sands, and the like also contain hydrocarbons. Even though they exist in the earth as solids, they may be processed to obtain products with the same properties as those made from oil or gas. A hydrocarbon is the general name given to any material composed primarily of hydrogen and carbon. Other materials may be present, but carbon and hydrogen are the primary constituents. The behaviour of hydrocarbon systems is very complex as evidenced by the fact that many branches of science and engineering devote much time to their study. It is not feasible or necessary to be an “expert” in all of these areas. But … there is a basic language that understanding it is the purpose of this section. bensaeedsh@gmail.com Die Mineralölindustrie ist in erster Linie mit der Herstellung, Transport, Raffination und chemische Umwandlung von Kohlenwasserstoff Mineralien betreffenden Form der Erde. Die meisten der von Kohlenwasserstoffen in flüssiger und gasförmiger aus und werden durch Namen wie Erdöl, Erdgas genannt, Kondensat, etc. Kohle, Ölschiefer, Ölsande und dergleichen auch Kohlenwasserstoffe enthält. Obwohl sie in der Erde als Feststoffe vorliegen, können sie verarbeitet werden, um Produkte mit den gleichen Eigenschaften wie die aus Erdöl oder Erdgas hergestellt zu erhalten. Ein Kohlenwasserstoff ist die allgemeine Bezeichnung für jedes Material hauptsächlich aus Wasserstoff und Kohlenstoff. Andere Materialien vorhanden sein können, aber Kohlenstoff und Wasserstoff sind die wichtigsten Bestandteile. Das Verhalten der Kohlenwasserstoff-Systeme ist sehr komplex wie die Tatsache, dass viele Zweige der Wissenschaft und Technik viel Zeit, um ihr Studium zu widmen belegt. Es ist nicht möglich oder notwendig, ein "Experte" in allen diesen Bereichen werden. Aber ... es ist eine grundlegende Sprache, die es zu verstehen ist das Ziel dieses Abschnitts Petroleumsnæringen er opptatt primært med produksjon, transport, foredling og kjemisk konvertering av hydrokarbon mineraler form jorden. De fleste av hydrokarboner som produseres er i flytende og gassform fra og er kalt med navn som råolje, naturgass, kondensat, etc. kull, oljeskifer, tjæresand, og liker også inneholde hydrokarboner. Selv om de finnes i jorden som faste stoffer, kan de behandles for å oppnå produkter med samme egenskaper som de laget av olje eller gass. Et hydrokarbon er det generelle navnet på materiale består hovedsakelig av hydrogen og karbon. Andre materialer kan være tilstede, men karbon og hydrogen er den primære bestanddeler. Oppførselen til hydrokarbon systemer er svært kompleks som gjenspeiles av det faktum at mange grener av vitenskap og ingeniørkunst vie mye tid til å studere deres. Det er ikke mulig eller nødvendig å være en "ekspert" i alle disse områdene. Men ... det er en grunnleggende språk som forståelse det er hensikten med denne delen.

فهرست مطالب این وب لاگ (فرید بن سعید ) براي مشاهده تيتر مطالب روي مثلث كنار ماه انگليسي کلیک نمایید

آخرین اخبار صنعت نفت و گاز

آخرين اخبار دانشگاهي

مطالب علمي دانشگاهي ايران

توجه توجه :دوستان مطالب اين وب لاگ بر مبناءسال ميلادي بايگاني مي شود روي هرسال ميلادي بالاي حديث روز كليك كنيد مطالب آن سال در وب ظاهر مي شود پيش فرض هم سال جاري مي باشدبراي سهولت در كادرجستجو زير هم مي توانيد كلمه كليدي مورد نظر را تايپ كنيد مطلب مورد نظر در اولين پيام ديده مي شود .روز خوبي داشته باشيد .











براي جستجو در وب لاگ من كلمات كليدي را وارد كنيد

۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

وبگاه كتاب هاي الكترونيك ايراني

وبگاه كتاب هاي الكترونيك ايراني
در دنياي امروز كه عصر اطلاعات خوانده مي شود و در آن حوزه هاي مختلف مانند اقتصاد، سياست، آموزش و موارد بيشمار ديگر شكل متفاوتي به خود گرفته اند و ادوات و محصولات بيشماري در راستاي جمع آوري، دسترسي، پردازش و ارايه اطلاعات توليد گرديده است، ما نيز در اين راستا با توجه به قابليتهاي تجارت الكترونيك و با استفاده از نرم افزار و شبكه هاي ارتباطي موجود اقدام به توليد، تهيه و جمع آوري كتابهاي الكترونيكي به زبان فارسي و انگليسي نموده تا سهم اندكي در گسترش علم و دانش، با كمك فناوري اطلاعات و ارتباطات داشته باشيم. اين سايت از مرداد ماه 1387 شمسي آغاز به كار كرده و اميدواريم در زمينه نشر الكترونيك از بهترين ها باشيم.براي رفتن به اين سايت اينجا را كليك نماييد

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

محاسبات كريستال هيدرات

: محاسبات کريستال هيدرات

4-1- مقدمه
هيدرات شبکه اي کريستالی است که از مولکولهای آب ( که در اثر پيوند هيدروژنی و به گونه ای خاص در کنار هم قرار می گيرند) و مولکولهای خاص ديگر تشکيل می شود. آرايش فضايی مولکول­های آب در کريستال, باعث ايجاد فضاهای خالی درون شبکه کريستالی می شود. حال اگر مولکولی با توجه به اندازه اش بتواند درون اين محفظه (فضای خالی) قرار گيرد, کريستال هيدرات تشكيل مي شود.
برای بررسی ترموديناميک و تعادل تشکيل کريستال هيدرات بهتر است که فازهايی که احتمال وجود آنها می رود, معرفی و بررسی شود.

4-1-1- فاز گاز ( G )
اين فاز عمدتاً حاوی گازهايی است که می توانند (شايد بعضی از آنها هم نتوانند) کريستال هيدرات تشکيل دهند. بسته به شرايط سيستم ممکن است مقداری بخار آب هم در آن وجود داشته باشد.

4-1-2- فاز مايعی که عمدتاً حاوی آب است ( )
ساير ترکيبات موجود در سيستم که در آب حل شده­اند هم می­توانند در اين فاز موجود باشند.
4-1-3- فاز مايعی که عمدتاً حاوی ترکيبات هيدروکربنی است ( )
اين فاز عمدتاً شامل هيروکربن­ها است که آب نيز به مقدار كمي می تواند در آن حل شود.

4-1-4- فاز هيدرات جامد ( )
که اين فاز متشکل از کريستال هيدرات است که شامل مولکول­های آب و مولکول­های هيدروکربنی است که می­توانند وارد شبکه کريستال هيدرات شوند. ممکن است در شرايطی خاص چند نوع
کريستال هيدرات هم­زمان تشکيل شوند (مانند کريستال نوع I و II).

4-1-5- فاز يخ (I )
اين فاز شامل مولکولهای آب می­باشد که به صورت جامد در آمده اند.
ذکر اين نکته ضروری است که بسته به شرايط سيستم ممکن است بعضی از فازهايی که در بالا به آنها اشاره شد وجود نداشته باشند. اين قضيه را می توان با مدلسازی و بررسی پايداری فاز از نظر مقايسه انرژی آزاد گيبس فهميد.

4-2- مدلهای پيش بينی شرايط تشکيل هيدرات
روشهاي مختلفي براي پيش بينی شرايط تشکيل کريستال هيدرات (و يا تجزيه آن) ابداع شده اند. اين روشها را می توان به دو دسته تقسيم کرد:
1- روش های تجربی
2- مدلهای ترموديناميکی



4-2-1- روشهای تجربی
روش های تجربی که عمدتاً در بخش صنعت استفاده می شوند که البته روز به روز از ميزان استفاده آنها با توجه به پيشرفت ساير روشها کاسته می شود. بعضی از اين روشها عبارتند از:
1- استفاده از منحنی های وزن نسبی گاز[1] ]16[
2- استفاده از ضرائب توزيع[2] ]18و17[
3- رابطه تجربی استرگارد[3] ]19[

4-2-2- مدلهای ترموديناميکی
تقريباً تمامی فعاليت­های اخير انجام شده راجع به پيش بينی شرايط تشکيل کريستال هيدرات بر اساس علم ترموديناميک شيميايی استوار شده اند. اين مدلهای ارائه شده همگی دارای فرضيات مشابهی هستند. بر خلاف مدلهاي تجربي, مدلهای ترموديناميکی از پايه های تئوری قویتري برخوردارند و بر همين اساس می توانند اثرات بين مولکولی را در مدل لحاظ کنند.
برای محاسبات تعادلی احتياج به محاسبه کميتهايی نظير فوگاسيته و ضريب فوگاسيته داريم. می دانيم که
(4-1)
که فوگاسيته و ضريب فوگاسيته جزء ام در فاز , و P فشار سيستم می باشد. همانطور که ديديم در بررسی تعادل در تشکيل هيدرات با فازهای مختلفی روبرو هستيم و بنابراين بهترين راه آن است که برای هر فاز از مدل اختصاصی آن فاز استفاده کنيم تا بتوانيم با دقت بيشتری به محاسبه فوگاسيته ها بپردازيم.
يعني برای فاز گاز می توان از يک معادله حالت و برای فاز مايع غنی از آب از ثابت هنری (با توجه به حلاليت کم هيدروکربن ها در آب) و يا مدلهای مبتنی بر ضريب فعاليت و يا از معادله حالت استفاده کرد و برای فاز جامد هيدرات از مدل واندروالس و پلاتيو[4] ]20[ استفاده کرد که هر کدام را به تفصيل بحث خواهيم کرد.
4-2-2-1- فاز گاز
متداول ترين مدل ترموديناميکی که برای پيش بينی خواص يک فاز گازی استفاده می شود "معادله حالت" است. معادله حالت, معادله ای است که ارتباط بين کميت های فشار, درجه حرارت و حجم
يک گاز را برای يک ماده خالص (و يا يک مخلوط گازی) برقرار می کند.
تعداد زيادی معادله حالت برای منظورهای گوناگون ابداع شده اند که هر يک دارای برتري های نسبی نسبت به ساير معادلات و هم چنين دارای کاستي هايی هستند. پر واضح است معادله ای که بتواند برای تمام مواد شيميايی با خواص مختلف و هم چنين مخلوط های مختلفی از آن ها به خوبی کار کرد داشته باشد بسيار پيچيده خواهد بود و شايد هم دست نايافتنی, اگرچه اصولاً تا كنون چنين معادله ای نيز ابداع نشده است. بنابراين وقتی از يک معادله حالت عمومی استفاده شود از ميزان دقت کاسته خواهد شد, پس حداقل بايد به دنبال يک معادله حالت ساده تر بود.
در اين تحقيق به خاطر سادگي از معادله حالت پنگ-رابينسون]21[ و قوانين اختلاط واندروالس استفاده شده است. معادله حالت و قوانين اختلاط به كار برده شده عبارتند از
(4-2)
(4-3)
(4-4)
براي پيش بيني دقيق­تر رفتار فازي سيستم­هاي پيچيده بوسيله معادلات حالت بايد مقدار را بين جزء گاز و آب, به دست آورد.
ضريب اثر متقابل بين دو جزء در اين تحقيق با استفاده از داده­های ثابت هنری گازها در آب با استفاده از رابطه زير به دست آمده­اند. با استفاده از ترموديناميک می­دانيم
(4-5)
يا
(4-6)

که فشار بخار آّب در دمای مورد نظر می باشد. ضريب فوگاسيته جزء در مخلوط با استفاده از معادله حالت PR از رابطه زير به دست می­آيد:
(4-7)
و در نتيجه عبارت خواهد بود از:
(4-8)
که انديس نشان دهنده آب می باشد. با جاي­گذاری اين معادله در معادله (4-6) و معلوم بودن ثابت هنری گاز در آب, تنها مجهول معادله و يا ضريب اثر متقابل بين گاز و آب , می­باشد که با برازش داده­های ثابت هنری آزمايشگاهی گاز در آب و مقدار محاسبه شده با استفاده از معادله (4-6) می­تواند به دست آيد.
4-2-2-2- فاز مايع غنی از آب
قانون هنری
يکی از مدل­هايی که می­توان برای اين فاز استفاده کرد, با توجه به حلاليت ناچيز هيدروکربن­ها در آب, قانون هنری است. بر طبق اين قانون, ثابت هنری جزء در حلال 1 (در اين­جا آب) يعنی مستقل از ترکيب مخلوط و صرفاً تابع درجه حرارت و تابع ضعيفی از فشار می­باشد. تعريف ترموديناميکی ثابت هنری عبارت است از:
(4-9)
که فوگاسيته, كسر مولي و ضريب فعاليت جزء در فاز مايع می­باشند و فوگاسيته جزء در فاز بخار می­باشد. اگر ميزان حلاليت بسيار کوچک باشد ( ) با تقريب خوبی می­توان نوشت
(4-10)
که فشار جزئی جزء در فاز گاز می­باشد. اگر فشار جزئی جزء برابر يک اتمسفر باشد, ميزان انحلال جزء با رابطه (4-11) به دست می­آيد
(4-11)
اثر فشار بر روی ثابت هنری معمولاً ناچيز است ولی با رابطه (4-12) می­توان اثر فشار را به دست آورد
(4-12)
که در آن
: حجم جزئي مولی جزء در رقت بينهايت
: فشار بخار اشباع حلال ( آب )
می باشند. رابطه (4-12) به نام Krichevsky – Kasarnovsky مشهور است.
از آنجا که تعيين دقيق مقدار برای گازهای مختلف کاری مشکل است معمولاً از مقدار برای هيدروکربن­های سبک استفاده می­كنند.
رابطه تجربی زير برای به دست آوردن ميزان حلاليت گازهای مختلف در فشار جزئی يک اتمسفر داده شده است]22[.

(4-13)
که برحسب درجه کلوين می­باشد. ضرائب , , و برای گازهاي مختلف در جدول (4-1) داده شده است.
جدول(4-1) ضرائب معادله حلاليت هيدروكربن­ها در آب
D
C
B
A
Gas
0167645/0
8400/42
6/16575
850/327-
N2
00219107/0-
0607/43
2/17371
658/317-
CO2
000285033/0-
7554/49
7/18106
183/365-
C1
00457313/0-
6240/74
0/26565
392/533-
C2
-
0808/88
4/31638
866/628-
C3
-
5102/34-
98/4912-
982/190
iC4
-
1483/89
7/32785
209/639-
nC4
-
986/122
6/43323
764/868-
iC5
-
7591/40
6/15817
888/303-
C2H4
-
8336/35-
9/3940-
656/199
C3H6

معادله حالت
همان­طور که برای فاز گاز از معادله حالت استفاده کرديم می­توان برای فاز مايع نيز از معادله حالت استفاده کرد. اصولاً اين ترجيح وجود دارد که در صورت امکان برای تمامی فازها از يک مدل استفاده کرد, زيرا استفاده از يک مدل واحد, خطا را کم كرده و در ضمن نياز ما را به داشتن ضرائب متعدد موجود در مدل­های مختلف می­کاهد.
همان­طور كه در مورد فاز گاز گفته شد, در اين تحقيق براي فاز غني از آب هم از معادله حالت پنگ-رابينسون استفاده شده است.
4-2-2-3- فاز يخ
چون معمولاً فرض بر اين است که يخ (آب منجمد شده) به صورت خالص است, بنابراين می­توان از رابطه زير فوگاسيته آن را محاسبه کرد
(4-14)
که در آن
: فوگاسيته آب خالص (به صورت جامد يا مايع)
: فشار بخار اشباع آب
: ضريب فوگاسيته آب اشباع
: حجم مولی آب خالص (به صورت جامد يا مايع)
می­باشند.
4-2-2-4- فاز هيدرات
تمامي مدل­های در دسترس برای پيش بينی خواص فاز هيدرات از مدل شاخته شده واندروالس-پلاتيو “VDW-P” استفاده مي­كنند که اصلاحاتی در آن صورت گرفته است]20[.
اين مدل بر اساس اين فرض استوار مي­باشد که "شباهتی بين تشکيل فاز هيدرات و جذب هم­دما[5] وجود دارد". فرضيات مدل VDW-P به طور اختصار عبارتند از:
1- هر حفره در شبکه کريستالی می­تواند يک مولکول را در خود به عنوان مهمان بپذيرد.
2- تابع تقسيم گاز ايده­آل[6] برای مولکول­های مهمان قابل کاربرد است.
3- نيروهای بين مولکولی مهمان و مولکول­های آب با يک تابع پتانسيل بيان می­شود و هر حفره کروی در نظر گرفته می­شود.
4- از نيروهای بين مولکول­های گاز مهمان موجود در شبکه صرف­نظر می­شود.
5- فقط بين مولکول گاز موجود در حفره و مولکول­های آب که آن را احاطه کرده­اند نيرويی وجود دارد.
6- توزيع انرژی آزاد مولکول­های آب مستقل از نحوه اشغال شبکه کريستالی توسط مولکول­ها است.
بر طبق اين مدل فوگاسيته آب در فاز هيدرات از رابطه زير به دست می­آيد:
(4-15)
(4-16)
که در آن
: فوگاسيته آب در فاز هيدرات
: فوگاسيته مولکول­های آب اگر در يک شبکه خالی هيدرات آرايش يابند
: پتانسيل شيميايی مولکول­های آب اگر در يک شبکه خالی هيدرات آرايش يابند
: پتانسيل شيميايی مولکول­های آب در فاز هيدرات
: تعداد حفره های نوع به ازاء هر مولکول آب در شبکه کريستالی هيدرات
: ضريب لانگموير جزء در حفره نوع
: فوگاسيته جزء , مولکول مهمان در فاز هيدرات
می­باشند. واندروالس و پلاتيو از تئوری لنارد-جونز-دوانشاير استفاده کردند و نشان دادند که ضرائب لانگموير از رابطه(4-17) به دست می­آيد:
(4-17)
که در آن
: ثابت بولتزمن
: تابع پتانسيل کروی[7]
می­باشند. همان­طور که ديده می­شود ضريب لانگموير صرفاً تابع درجه حرارت است. اگر از تابع پتانسيل انرژی " کی هارا[8] " برای دو مولکول استفاده کنيم, يعنی

(4-18)
که در آن می­باشد و
: قطر برخورد[9]
: شعاع کره سخت[10]
: عمق چاه انرژی
می­باشند.
محققين با استفاده از روابط فوق رابطه زير را برای به دست آورده­اند]23[.
(4-19)
که عدد همسايگی هر حفره (تعداد مولکول­های اکسيژن در هر حفره) است و , شعاع متوسط حفره می­باشد. مقادير از رابطه(4-20) به دست می­آيد:
(2-20)
که می­تواند مقادير 4, 5, 10 و 11 را اختيار کند و شعاع کره سخت می­باشد.
مقادير بهينه شده تابع پتانسيل کی هارا در جدول(4-2) داده شده است.

جدول(4-2) مقادير بهينه شده تابع پتانسيل کی­هارا
Components
69/153
2512/3
295/0
C1
32/183
4315/3
488/0
C2
27/189
49/3
730/0
C3
58/209
6/3
798/0
i-C4
36/195
4/3
029/1
n-C4
97/171
904/2
753/0
CO2
39/128
2171/3
335/0
N2

عده­ای از محققين برای سهولت در محاسبات رابطه تجربی (4-21) را برای ضريب لانگموير ارائه کرده­اند]25و24[.
(4-21)
: انديس برای اجزاء
: انديس برای حفره
مقادير و در جدول (4-3) داده شده است.
همان­طور که در رابطه (4-15) ملاحظه می­شود برای محاسبه فوگاسيته جزء آب در شبکه کريستالی هيدرات احتياج به فوگاسيته آب در شبکه خالی يعنی داريم.
برای محاسبه می­توان از پتانسيل شيميايی يخ خالص (و يا آب خالص به صورت مايع) استفاده و آن را محاسبه کرد. يعنی:
(4-22)
كه اگر از فاز يخ شروع کنيم جمله آخر يعنی وجود ندارد.
در معادله بالا
: پتانسيل شيميايی آب در شبکه کريستالی خالی هيدرات
: پتانسيل شيميايی آب (يخ يا مايع)
: نقطه انجماد آب (بر حسب درجه حرارت مطلق)
: اختلاف پتانسيل شيميايی آب در شبکه خالی و آب به صورت يخ (يا آب مايع) در 15/273 (حالت مرجع, )
: اختلاف آنتالپی مولی بين شبکه کريستالی خالی هيدرات و يخ (يا آب مايع)
: اختلاف حجم مولی بين شبکه خالی هيدرات و يخ (يا آب مايع)
می­باشند.

جدول(4-3) ضرائب تجربی برای محاسبه ضرائب لانگموير
Large cavity
Small cavity


Structure
Gas


2653
35/23
3187
7228/0
I
C1
1916
100
3453
2207/0
II

3861
039/3
0
0
I
C2
2967
0/240
0
0
II

4638
455/5
0
0
II
C3
3800
3/189
0
0
II
i-C4
3690
51/30
0
0
II
C4
2431
078/6
2905
617/1
I
N2
1728
00/18
3082
1742/0
II

2813
46/42
3410
2474/0
I
CO2
2025
0/851
3615
0845/0
II

3737
34/16
4568
0250/0
I
H2S
2633
2/87
4878
0298/0
II

محاسبه از رابطه (4-23) امکان پذير است.
(4-23)
که در آن
: اختلاف آنتالپی بين شبکه خالی هيدرات و يخ (يا آب مايع) در نقطه انجماد (حالت مرجع, ) می­باشد.
برای محاسبه اختلاف ظرفيت حرارتی ويژه رابطه تجربی (4-24) ارائه شده است]26[.
(4-24)
جدول(4-4) ضرائب مورد نظر برای محاسبات فوق را به دست می­دهد.
جدول(4-4) مقادير مورد نياز برای محاسبه فوگاسيته آب در شبکه کريستالی هيدرات
H
II
I
Structure
1- هنگامی که آب مايع وجود داشته باشد, 5/6009 را از کم کنيد.
2- هنگامی که آب مايع وجود داشته باشد, 601/1 را به اضافه کنيد.
- ]27[
- ]25[
# - ]28[

البته می توان تغييرات حجم را با استفاده از رابطه تجربی (4-25) نيز به دست آورد]29[.
(2-25)
که ضرائب مورد نياز برای محاسبه در جدول(4-5) داده شده است.


جدول(4-5) مقادير مورد نياز برای محاسبه حجم مولی ساختمان­های کريستالی هيدرات و يخ
محدوده دما (K)
آب به صورت:
2637/0-
4619/3
6070/1
6522/19
273-100
يخ
3707/1
9537/5
1075/3
35/22
273-100
ساختمان نوع I
4786/1-
1768/2
9335/1
57/22
273-100
ساختمان نوع II
0/679-
053/85
6427/0-
0182/18
300-2/273
مايع

اگر فوگاسيته اجزاء را در فاز هيدرات داشته باشيم، کسر مولی هر جزء در فاز هيدرات را با روابط (4-26) و (4-27) می­توان يافت.
(4-26)
که
(4-27)

که در معادلات بالا NH تعداد اجزائی است که مي­توانند به فاز هيدرات وارد ­شوند.
محاسبات تعادلی تشکيل هيدرات براساس خاصيت تعادلی بين آب در فاز هيدرات و فاز آب همراه آن (فاز ) می­باشد.
(4-28)
يعنی پتانسيل شيميايی آب در فاز هيدرات (H), برابر با پتانسيل شيميايی آب در فاز می­باشد, که فاز می­تواند (1) فاز يخ (I), (2) فاز محلول آبی (L1) و (3) فاز بخار آب باشد.. موادی که هيدرات تشکيل مي­دهند می­توانند در فاز گاز (G) و يا در فاز مايع (L2) حضور داشته باشند. برای پتانسيل شيميايی آب در فاز هيدرات می­توان از معادله(4-16) و برای پتانسيل شيميايی آب در شبکه خالی هيدرات می­­توان از معادله(4-22) استفاده کرد. با ترکيب اين دو معادله خواهيم داشت
(4-29)
در حالت تعادل پتانسيل شيميايی آب در فاز هيدرات و فاز با هم برابر می باشد, يعنی سمت چپ معادله بالا برابر صفر می باشد, بنابراين خواهيم داشت:
(4-30)










[1] - Gas Gravity Charts
[2] - Distribution Coefficient
[3] - Ostergaard K.K.
[4] - van der Waals and Platteeuw
[5] - Isothermal adsorption
[6] - Ideal gas partition function
[7] - Spherically symmetric cell potential function
[8] - Kihara potential function
[9] - Collision diameter
[10] - Hard core radius

انواع خوردگي فلزات

انواع خوردگي
خوردگي را به روش‌هاي مختلف طبقه‌بندي نموده‌اند ولي عمومي‌ترين آن‌ها طبقه‌بندي بر اساس ظاهر و شكل فلز خورده شده مي‌باشد.به اين روش با مشاهده فلز خورده شده با چشم غير مسلح به راحتي مي‌توان نوع خوردگي آن را مشخص نمود.در بين انواع خوردگي مي‌توان نه نوع منحصربه فرد را پيدا نمود ولي تمام آن‌ها كم و بيش وجه متشابهي دارند که به شرح ذیل می باشند :

خوردگي يكنواخت Uniform Attack
خوردگي گالوانيك يا دو فلزي Galvanic or two Metal. Corr
خوردگي شياري Grevice Corrosion
حفره‌دار شدن Pitting
خوردگي بين دانه‌اي Inter Granular. Corrosion
جدايش انتخابي Selective Leaching
خوردگي سايشي Erosion Corrosion
خوردگي توأم با تنش Stress Corrosion
خسارت هيدروژني Hydrogen damage
خوردگي يكنواخت
خوردگي يكنواخت معمول‌ترين و متداول‌ترين نوع خوردگي است معمولاً به وسيله يك واكنش شيمياي يا الكتروشيميايي به طور يكنواخت در سرتاسر سطحي كه در تماس با محلول خورنده قرار دارد، مشخص مي‌شود فلز نازك و نازك‌تر شده و نهايتاً از بين مي‌رود يا تجهيزات مورد نظر منهدم مي‌شوند مانند خورده شدن يك قطعه فولادي يا روي در داخل يك محلول رقيق با سرعت يكساني در تمام نقاط قطعه خورده مي‌شود. اين نوع خوردگي بالاترين آمار را دارد و عمر تجهيزات خورده شده را با قرار ددن نمونه‌هايي در داخل محلول خورنده مي‌توان تخمين زد.

روش جلوگيري از خوردگي يكنواخت
خوردگي يكنواخت را به سه طريق مي‌توان كنترل و يا كم كرد كه ممكن است يك نوع و يا دو نوع را با همديگر انجام داد.
انتخاب مواد و پوشش صحيح
به وسيله ممانعت‌كننده‌ها
استفاده از حفاظت كاتدي
خوردگي گالوانيكي يا دو فلزي
هنگامي كه دو فلز غير همجنس كه در تماس الكتريكي با يكديگر هستند در معرض يك محلول هادي يا خورنده قرار بگيرند. اختلاف پتانسيل بين آن دو باعث برقراي جريان الكترون بين آن‌ها مي‌شود. فلزي كه مقاومت خوردگي كمتري دارد آندي شده و خورده مي‌شود. فلز مقاومت‌تر از نظر خوردگي كاتدي مي‌شود كه معمولاً‌ خيلي كم و يا خورده نمي‌شود. به دليل وجود جريان‌هاي الكتريكي بين فلزات غير هم جنس اين نوع خوردگي، خوردگي گالوانيكي يا دو فلزي اطلاق مي‌شود.
برای مثال خوردگي در يك فلز (آلومينيوم) به شدت اتفاق مي‌افتد و در فلز ديگر (فولاد) كاهش يافته يا متوقف مي‌گردد. بنابراين اولين چيزي كه در اين مورد سطوح مي‌باشد اين است كه از دو فلزي كه به روي هم اثر مي‌كنند كدام فلز در حالت اول و كدام فلز در حالت دوم قرار مي‌گيرد. پاسخ اين سؤال به وسيله جهت جريان الكتريكي ناشي از اثر گالوانيكي از يك فلز (آند) به فلز ديگر (كاتد) قرار گرفته در يك محلول خورنده داده خواهد شد. با اندازه‌گيري اختلاف پتانسيل دو فلز در محلول مورد نظر اين جهت را در هر مورد مي‌توان تعيين نمود. در مورد جفت گالوانيكي آلومينيوم و فولاد مشخص شده است كه آلومينيوم به صورت يك آند عمل مي‌كند.

شکل 1-3 جفت گالوانیکی آلومینیوم و فولاد
پتانسيل خوردگي و جهت اثرات گالوانيك
پتانسيل فلز در محلول وقتي كه خورده مي‌شود به انرژي كه آزاد مي‌شود، بستگي دارد. اين پتانسيل تنها در يك مقدار نسبي قابل اندازه‌گيري مي‌باشد. براي مثال با قرار دادن يك فلز خيلي فعال مانند روي و يك فلز با فعاليت كمتر مانند مس در يك محلول كلريد سديم مي‌توان جهت جرياني كه توسط اثر گالوانيك آن‌ها توليد مي‌گردد، اندازه‌گيري نمود. چنين آزمايشي را مي‌توان با تمام فلزات ممكن در هر محلول خورنده تكرار نمود.با توجه به نتايج آزمايشات به دست آمده، امكان مرتب كردن فلزات در يك گروه كه سري گالوانيك ناميده مي‌شود فراهم مي‌شود. اگر آزمايشات در محلول‌هاي مختلف با غلظت‌هاي مختلف كلريد سديم، ميزان هوادهي متفاوت، سرعت حركت و يا دماهاي مختلف انجام گيرد مقادير گزارش شده مي‌تواند با يكديگر اختلاف داشته باشند و در اين حالت محل بعضي فلزات نسبت به هر يك از فلزات ديگر به صورت يك سري گالوانيك جديد تغيير نمايد.
سري گالوانيك
بطور كلي پتانسيل الكتريكي فلزات داراي هيچ مقداري بطور مطلق و مستقل از فاكتورهاي مؤثر بر خواص خوردگي محلولي كه در آن اندازه‌گيري انجام مي‌شود، نمي‌باشد. مقدار پتانسيل مي‌تواند از يك محلول به محلول ديگر يا هنگامي كه يك محلول به وسيله فاكتورهائي از قبيل دما، هوادهي و سرعت حركت تأثير مي‌پذيرد، تغيير كند. بنابراين براي پيش‌بيني پتانسيل فلزات و در نتيجه جهت اثر گالوانيكي آن‌ها در يك محيط، بجز با اندازه‌گيري پتانسيل و در نظر داشتن شرايط دقيق آن محيط هيچ راهي وجود ندارد، به عنوان مثال روي بطور طبيعي نسبت به آهن در دماي محيطي منفي‌تر يا آنديك‌تر مي‌باشد. همان‌طور كه در جدول گالوانيك نشان داده شده است. با وجود اين اختلاف پتانسيل با افزايش دما تغيير كرده و افزايش مي‌يابد تا زماني كه اختلاف پتانسيل در دماي ٦٠ درجه سانتيگراد ممكن است صفر يا دقيقاً برعكس شود.در هر صورت وضعيت شرايط فلزات نسبت به هم آنطور كه گفته شد در بسياري مواقع خيلي هم تغيير نمي‌كند و تمايل نسبي فلزات به خوردگي در خيلي از محيط‌هائي كه از آن‌ها استفاده مي‌شود تقريباً يكسان باقي مي‌ماند. در نتيجه موقعيت‌هاي نسبي آن‌ها در سري گالوانيك ممكن است در خيلي محيط‌ها تقريباً يكسان باشد. از آنجائي كه بيشتر اندازه‌گيري‌هاي پتانسيل و رفتار گالوانيكي فلزات در مقايسه با ساير محيط‌ها بيشتر و در آب دريا انجام شده است، در نتيجه بيسشتر سري‌هاي گالوانيك بر اساس اين آزمايشات فلزات را تنظيم كرده‌اند و لذا از اين جداول مي‌توان به منظور احتمالات اوليه در مورد اثرات گالوانيكي در ساير محيط‌ها زماني كه مستقيماً نتايج قابل اجراتري از آن محيط در دسترس نباشد، استفاده نمود.در يك جفت گالوانيك شامل دو فلز قرار گرفته شده در اين جدول، خوردگي طبيعي فلزي كه موقعيت بالاتري در جدول دارد، احتمالاً شديدتر مي‌شود. در حالي كه خوردگي فلز پائين‌تر جدول احتمالاً كاهش مي‌يابد يا كاملاً متوقف مي‌شود. فلزات با پتانسيل خوردگي مثبت‌تر بي‌اثر يا كاتديك ناميده مي‌شوند و فلزات با پتانسيل خوردگي مثبت‌تر بي‌اثر يا كاتديك ناميده مي‌شوند و فلزات با پتانسيل خوردگي منفي‌تر به عنوان فلزات يا آلياژهاي آنديك يا فعال شناخته مي‌شوند.توجه كنيد كه در اين جدول چندين فلز در يك گروه قرار گرفته‌اند كه احتمالاً اختلاف پتانسيل آن‌ها نسبت به هم زياد نمي‌باشد بنابراين مي‌توان آن‌ها را بدون اثرات گالوانيكي قابل ملاحظه در بسياري از محيط‌ها در كنار يكديگر قرار داد.
مقدار اثر گالوانيك
تا اينجا ما فقط جهت اثر گالوانيك را با تعيين پتانسيل نسبي فلزات در يك جفت گالوانيكي مورد بررسي قرار داده‌ايم. در حالي كه در عمل ما بيشتر با شدت اثرات گالوانيكي كه رخ مي‌دهد مواجه هستيم. اين شدت با مقدار جريان يا اصطلاحاً شدت جريان (جريان واحد سطح) تعيين مي‌شود.بر طبق قانون اهم، مقدار جريان توليد شده توسط جفت‌هاي گالوانيكي كه اختلاف پتانسيل آن‌ها زياد است، در يك مقاومت معين مستقيماً با ولتاژ متناسب مي‌باشد. به عنوان مثال، اختلاف پتانسيل دو فلز روي و مس در آب دريا ٧٠٠ ميلي ولت مي‌باشد و اين و جفت گالوانيكي مي‌توانند جريان بيشتري (و در نتيجه خوردگي بيشتر) از ساير جفت‌هاي گالوانيكي كه اختلاف پتانسيل كمتر دارند، مثل NAVAL BRASS و مس (با ٤٠ ميلي ولت پتانسيل در آب دريا) توليد نمايند.پتانسيل‌هائي كه گفته مي‌شود پتانسيل‌هائي هستند كه قبل از برقراري هر گونه جريان بين دو فلز اندازه‌گيري شده‌اند و بعضي وقت‌ها آن را پتانسيل جريان باز مي‌گويند.
عوامل مؤثر در خوردگي گالوانيكي
Ø نيروي الكتروموتوري : که کاملا" در بالا اشاره شد .
Ø اثرات محيط
هر پديده محيطي كه به برقراري جريان الكتريكي بين دو الكترود مؤثر باشد در خوردگي گالوانيكي نيز مؤثر است مانند رطوبت هوا و بالا بودن دما و...
Ø فاصله دو الكترود
خوردگي گالوانيكي با فاصله دو فلز در محل اتصال نسبت دارد يعني هرچه از فصل مشترك دو فلز دورتر شويم خوردگي و اثرات آن كاهش مي‌يابد و در نزديكي تماس، خوردگي شديدتر مي‌باشد.
Ø اثر سطح
يك فاكتور مهم ديگر در خوردگي گالوانيكي اثر سطح، يا نسبت سطح كاتد به سطح آند مي‌باشد.
نسبت سطحي نامناسب مشتمل بر كاتد بزرگ و آند كوچك است.
سطح كاتدي
سطح آندي
١ >>

براي يك مقدار معين جريان در پيل، دانسيته جريان براي الكترود كوچك به مراتب بزرگ‌تر است تا دانسيته جريان براي الكترود بزرگ‌تر. هرچه دانسته جريان در يك منطقه آندي بزرگ‌تر باشد سرعت خوردگي بيشتر است.خوردگي نواحي آندي ممكن است صد تا هزار برابر بيشتر از حالتي باشد كه سطح آند يا كاتد برابرند.
تشخيص خوردگي گالوانيكي
قبل از بحث در مورد راه‌هاي جلوگيري از خوردگي گالوانيكي، لازم است اول اطمينان حاصل شود كه خوردگي گالوانيكي اتفاق افتاده است. براي رخ دادن خوردگي از اين نوع، وجود شرايط سه گانه زير معمولاً ضروري است.دو فلز غير هم جنس از نظر الكتروشيمي بايد وجود داشته باشند.اين فلزات بايد بطور الكتريكي با يكديگر تماس داشته باشند.اين فلزات بايد در معرض يك الكتروليت قرار گرفته باشند.تمام اين شرايط براي اينكه خوردگي از نوع گالوانيكي رخ بدهد، بايد وجود داشته باشند.به عنوان مثال، ملاحظه مي‌شود كه فولاد زنگ نزن ٨-١٨ (نوع 304:S 30400) در تماس الكتريكي با فولاد ضد زنگ 18-8MO (نوع 316: S31600) به سرعت خورده مي‌شود. با مراجعه به جدول سري گالوانيكي مي‌توان متوجه شد كه خوردگي پيش آمده از نوع خوردگي گالوانيكي نمي‌باشد. بنابراين با جداسازي اين دو فلز مقاومت خوردگي 18-8SS بهبود نمي‌يابد.همچنين در مثالي ديگر ديده مي‌شود كه يك قطعه آلومينيوم متصل به چدن كه در روغن موتور قرار دارد به شدت مورد حمله قرار مي‌گيرد. به دليل آنكه روغن موتور وبشتر مايعات ارگانيك الكتروليت نيستند بنابراين مشخص مي‌شود كه اين خوردگي از نوع خوردگي گالوانيكي نمي‌باشد. در اين مورد هم با جدا كردن دو فلز، مقاومت خوردگي آلومينيوم بهبود پيدا نمي‌كند.علاوه بر سه شرط گفته شده بالا در مورد شناخت خوردگي گالوانيك، جستجوي خوردگي موضعي نزديك اتصالات بين دو فلز غير هم جنس راه ديگري براي تشخيص بروز خوردگي از اين نوع مي‌باشد. خوردگي گالونيكي معمولاً در نزديك فلز كاتد شده شدت بيشتري دارد. در شكل مربوط به اتصال ورقه آهن با پرچ مسي ديده مي‌شود كه خوردگي ورقه آهن نزديك پرچ‌هاي مسي شديدتر مي‌باشد.
روش جلوگيري از خوردگي گالوانيكي
براي جلوگيري از اين خوردگي روش‌هاي مختلفي وجود دارد كه گاهي يكي به تنهائي پاسخگو نمي‌باشد و بايد دو يا سه نوع را با هم به كار برد.
حتي‌الامكان سعي شود از دو فلز كه در جدول سري الكتروشيميائي فاصله كمتري نسبت به هم دارند استفاده شود.
از نسبت سطحي نامطلوب، آند كوچك و كاتد بزرگ پرهيز شود. مخصوصاً در اتصالات
از خاصيت عايق‌ها دو فلز غيرهمجنس استفاده شود.
استفاده از پوشش‌ها مخصوصاً روي آند
استفاده از ممانعت‌كننده‌ها
در مورد موادي كه در جدول گالوانيكي دور از يكديگر مي‌باشند از اتصالات پيچ و مهره بپرهيزيد. به دليل كم شدن ضخامت مؤثر در مرحله پيچ‌سازي سعي شود از اتصال زرد جوش BRAZING استفاده شود.
قسمت‌هاي آندي را طوري طراحي كنيد كه به سهولت قابل تعويض باشند يا آن‌ها را ضخيم‌تر انتخاب كنيد تا عمر بيشتري داشته باشند.
به اتصال‌هاي گالوانيكي، فلز سومي كه نسبت به دو فلز قبلي آند باشد متصل نمائيد. (آند فداشونده)
٣- خوردگي شياري
اكثراً در شيارها و نواحي ديگري روي سطح فلز كه حالت مرده SHELDED AREAS دارنده و در معرض محيط خورنده قرار مي‌گيرند خوردگي موضعي شديدي اتفاق مي‌افتد.اين نوع خوردگي معمولاً همراه با حجم‌هاي كوچك محلول‌ها يا مايعات كه در اثر وجود سوراخ سطوح واشرها، محل روي هم قرار گرفتن دو فلز LAPJOINIS، رسوبات سطحي و شيارهاي زيرپيچ، مهره‌ها و ميخ پرچ‌ها ساكن شده‌اند (حالت مرده) مي‌باشد اتفاق مي‌افتد به همين دليل اين نوع خوردگي، خوردگي شياري يا لكه‌اي يا واشري نيز مي‌گويند.
عوامل مؤثر در خوردگي شياري
عوامل مؤثر در اين نوع خوردگي در جدول زير خلاصه شده است:

جدول 1-3 عوامل موثر در خوردگی شیاری
افزايش پارامتر در مقاومت خوردگي
پارامتر
كاهش مي‌يابد
دانسيته جريان بحراني آندي
IC
افزايش مي‌يابد
پهناي شيار
W
افزايش مي‌يابد
پتانسيل غيرفعال شدن
EP
كاهش مي‌يابد
پتانسيل فعال
Ea

روش‌هاي جلوگيري از خوردگي شياري
براي اتصالات به جاي پرچ‌كاري يا پيچ و مهره از جوشكاري با نفوذ كامل مذاب به داخل درزها استفاده شود.
شيارها را در محل روي هم قرار گرفتن دو فلز با جوشكاري مداوم، كالك كردن CAULKING و يا لحيم‌كاري بپوشانيد.
از ته‌نشين شدن مواد و تجمع آن‌ها در كف تانك‌ها و مخازن جلوگيري شود.
از ايجاد گوشه‌هاي تيز و نواحي مرده و ساكن در تجهيزات بپرهيزيد.
بازرسي و تميز تمودن مرتب تجهيزات
حذف جامدات معلق در فرآيند كارخانه‌ها
در مرحله خوابيدن كارخانه، مواد جاذب رطوبت WET PACKING MATERIALS را حذف نمائيد.
در صورت امكان، محيط يكنواخت به وجود بياوريد مثلاً در پشت بند BACKFILL كردن يك خط لوله.
هر جا كه ممكن باشد از واشرهاي جامد كه جاذب رطوبت نيستند NONABSOKBENT مانند تفلون استفاده نمائيد.
4- حفره‌دار شدن
حفره‌دار شدن نوعي خوردگي شديداً موضعي است كه باعث سوراخ شدن فلز مي‌شود. اين سوراخ‌ها ممكن است قطرهاي مختلفي داشته باشند، اما در اكثر موارد قطر آن‌ها كوچك است.حفره‌ها گاهي مجزا بوده و گاهي آنقدر نزديك هم هستند كه سطح زبري به وجود مي‌آورند. معمولاً در صورتي كه قطر دهانه محل خورده شده تقريباً مساوي يا كمتر از عمق آن باشد شكل حاصل را حفره مي‌نامند.
خصوصيات حفره‌ها
حفره‌ها معمولاً در جهت نيروي جاذبه رشد مي‌كنند اكثر حفره‌ها روي سطوح افقي به وجود آمده و به پائين رشد مي‌كنند.
دوره شروع INITIATION حفره‌دار شدن معمولاً طولاني است و بسته به فلز و محيط اين دوره‌ها بين چندين ماه يا سال طول مي‌كشد ولي پس از تشكيل به سرعت رشد مي‌كنند.
حفره‌ها موقع رشد تمايل به خالي كردن زير سطح فلز UNDERCUT دارند و با سرعت دائماً افزاينده‌اي به داخل نفوذ مي‌كنند.
حفره‌دار شدن در اثر يك واكنش آندي منحصربفرد است. اين نوع خوردگي اتوماتيك است. يعني واكنش‌هاي خوردگي در داخل حفره شرايطي را به وجود مي‌آورند كه محرك ادامه خودشان هستند.
اكثر انهدام‌هاي ناشي از حفره‌دار شدن در اثر كلرورها و يون‌هاي حاوي كلر مي‌باشند. بنابراين در محيط‌هاي آبي و نمك‌دار و هيپوكلريت‌ها (مواد سفيدكننده) BLEACHES اين نوع خوردگي زياد مي‌شود.
حفره‌دار شدن معمولاً‌به همراه محيط خورنده در حالت ساكن و مرده مثل مايع درون يك تانك يا مايع جمع شده در يك قسمت غيرفعال سيستم لوله‌كشي اتفاق مي‌افتد.افزايش سرعت حركت محيط خورنده غالباً اين نوع خوردگي را كاهش مي‌دهد، مثلاُ يك پمپ از جنس فولاد زنگ نزن كه براي انتقال آب دريا به كار مي‌رود. اگر دائماً كار كند عمر بيشتري خواهد داشت تا در حال توقف‌هاي طولاني مدت (از نظر خوردگي).
چون حفره‌دار شدن يك نوع خوردگي موضعي و متمركز است آزمايشات معمولي اندازه‌گيري تقليل وزن را نمي‌توان براي ارزيابي يا حتي مقايسه در مورد آن به كار برد چون تقليل وزن فلز خيلي كم بوده و عمق نفوذ را نشان نمي‌دهد.گرفتن عمق ميانگين نيرو روش ضعيفي مي‌باشد زيرا همواره عميق‌ترين حفره است كه باعث انهام مي‌گردد.بنابراين مبناي اندازه‌گيري بايد عميق‌ترين حفره موجود باشد.
مكانيزم خوردگي حفره‌اي
براي توضيح مكنيزم خوردگي حفره‌اي مي‌توان آن را در دو بخش اوليه يعني شروع تشكيل حفره و بخش دوم كه شامل فعاليت‌هاي اتوكاتاليتيك مي‌باشد بررسي نمود.
بخش اوليه: پيدايش حفره INITIATION
يك قطعه فلز M عاري از هر گونه سوراخ يا حفره را در نظر بگيريد كه در داخل محلول كلرورسديم اكسيژن‌دار فرو برده شده است. اگر به هر دليلي سرعت انحلال فلز بطور لحظه‌اي در يك نقطه خاص بالاتر باشد يون‌هاي كلر به اين نقطه مهاجرت مي‌كنند. چون يو‌هاي كلر انحلال فلز را تسريع مي‌كنند شرايط مساعدي براي خوردگي سريع‌تر فلز در آن نقطه فراهم مي‌شود.سرعت انحلال ممكن است در اثر يك خراش سطحي يا يك نابجائي كه به سطح رسيده است يا نواقص ديگر يا غير يكنواختي تركيب شيميائي محلول بطور لحظه‌اي در يك نقطه باشد.واضح است كه در هر مرحله شروع و مراحل اوليه رشد يك حفره، شرايط تا حدودي ناپايدار مي‌باشد.غلظت موضعي و بالاي يون‌هاي كلر و هيدروژن ممكن است در اثر جابجائي ناگهاني محلول از بين بروند، زيرا هنوز عمق حفره آنقدر نشده است كه محلول موجود در آن ساكن شده و از جريان محلول اصلي در امان بماند.
بخش دوم: خاصيت خودتكثير حفره‌ها SELF STMULATING SELF PROPAYATINGS
اين پديده پس از تشكيل حفره با عمق مناسب كه موجب ساكن بودن سيال در آن شود شورع مي‌شود. براي توضيح اين بخش شكل ذيل را در نظر بگيريد.فلز M به وسيله محلول نمك طعام اكسيژ‌دار AERATED در معرض حفره‌دار شدن قرار دارد.انحلال سريع فلز در داخل حفره واقع شده در حالي كه احيا اكسيژن روي سطح مجاور انجام مي‌شود، اين واكنش خوردگي خود محرك و خود تكثير مي‌باشد.انحلال سريع فلز در داخل حفره باعث ايجاد بار مثبت اضافي در اين ناحيه مي‌شود كه در نتيجه براي برقراري تعادل الكتريكي يون‌هاي كلر به داخل حفره مهاجرت مي‌كند. بدين ترتيب در داخل حفره غلظت بالائي از MCL ايجاد مي‌شود و در نتيتجه هيدروليز غلظت بالائي از به وجود مي‌آيد.

اكسيداسيون
احياء
يون‌هاي هيدروژن و كلر باعث تسريع انحلال اكثر فلزات و آلياژها مي‌گردند و شتاب واكنش با گذشت زمان زيادتر مي‌شود. چون قابليت انحلال اكسيژن در محلول‌هاي غليظ تقريباً صفر است. هيچ‌گونه احيا اكسيژن در داخل حفره صورت نمي‌گيرد. واكنش كاتدي احيا اكسيژن در داخل حفره صورت نمي‌گيرد. واكشن كاتدي احيا اكسيژن روي سطح خارجي مجاور حفره باعث محافظت آن سطوح در مقابل خوردگي مي‌شود، به عبارتي حفره‌ها بقيه سطح فلز را حفاظت كاتدي مي‌كننند و به همين دليل خوردگي حفره در جهت جاذبه زمين رشد مي‌كند.
شكل2-3: فرآيندهاي اتومتيك در داخل يك حفره (شكل روي جلد)
روش‌هاي جلوگيري از خوردگي حفره‌اي
Ø كليه روش‌هائي كه براي مبارزه با خوردگي شياري ذكر گرديد در اين نوع خوردگي نيز مؤثر مي‌باشد.
Ø استفاده از آلياژهائي كه در برابر حفره‌دار شدن بسيار مقاوم مي‌باشند.
اين نوع آلياژها عبارتند از:
الف: فولاد زنگ نزن نوع ٣٠٤
ب: فولاد زنگ نزن نوع ٣١٦
ج: هستوليF، نيونل يا دوريمت ٢٠
د: هستولي C، يا كلريمت ٣
ه - تيتانيم
نکته : افزودن ممانعت‌كننده بايد با دقت خاصي صورت گيرد به دليل اينكه اگر خوردگي كاملاً متوقف نگردد، حفره‌دار شدن تشديد مي‌شود.
5 - خوردگي بين دانه‌اي
در مبحث متالورژيكي در رابطه با دانه‌ها (كريستال‌ها) و مرزدانه‌ها توضيحاتي داده شد.اگر يك فلز در يك شرايط خاص ناپايدار شده و در نتيجه خورده شود، چون مرزدانه‌ها معمولاً كمي فعال‌تر از خود دانه‌ها مي‌باشند، بنابراين خوردگي يكنواخت به وجود مي‌آيد اما تحت بعضي شرايط، مرزدانه‌ها نسبت به دانه‌ها خيلي فعال‌تر مي‌شوند و خوردگي بين دانه‌اي به وجود مي‌آيد.خوردگي موضعي و متمركز در مرزدانه‌ها يا نواحي نزديك به آن‌ها در حالي كه خود دانه‌ها يا اصلاً خورده نشده‌اند يا كم خورده شده‌اند خوردگي را بين دانه‌اي مي‌نامند، آلياژ پودر مي‌شدو (دانه‌ها يا كريستال‌ها جدا مي‌شوند) و يا استحكام خود را از دست مي‌دهند.
خصوصيات خوردگي بين‌دانه‌اي
Ø خوردگي بين‌دانه‌اي به وسيله ناخالصي‌هاي موجود در مرزدانه‌ها، غني شدن يا فقير شدن DEPLETION مرزدانه‌ها نسبت به يك عنصر آلياژي در اين نواحي واقع مي‌شود. مثلاً فقير شدن مرزدانه‌ها نسبت به كرم باعث خوردگي بين دانه‌اي فولادهاي زنگ نزن مي‌گردد.
Ø اين پديده در حالت‌هاي حساس شدن SENSITIZATION فلزات به وجود مي‌آيند. مثلاً فولاد زنگ نزن ٨-١٨ در محدوده‌ي 950 تا 450 اگر حرارت داده شوند حساس شده و مستعد خوردگي بين دانه‌اي مي‌باشد.
روش‌هاي جلوگيري از خوردگي بين‌دانه‌اي
به دليل اينكه اين خوردگي بيشتر در فولادهاي زنگ نزن اتفاق مي‌افتد سه روش جلوگيري آن را در اين مورد ذكر مي‌كنيم:
در درجه حرارت بالا فلز تحت عمليات حرارتي محلولي قرار داده شود و سپس در آب سريع سرد شود.
اضافه كردن عناصري كه تمايل شديدي به واكنش و يكنواخت كردن آلياژ دارند اين عناصر را پايداركننده‌ها STABILIZERS مي‌نامند.
تقليل كربن فولاد به كمتر از ٠٣/٠ درصد تا كاربيد كافي براي به وجود آمدن خوردگي بين دانه‌اي به وجود نيايد.عمليات حرارتي محلولي در صنعت، مشتمل بر حرارت دادن در ١٠٥٠ درجه سانتگراد تا ١١٥٠ و سپس سرد كردن سريع در آب مي‌باشد. در اين درجه حرارت‌ها كاربيد كرم حل مي‌شود و در نتيجه آلياژ همگن‌تر و يكنواخت‌تر به دست مي‌آيد.
6- جدايش انتخابي SELECTIVE LEACHING
جدايش انتخابي، جدا شدن يكي از عناصر آلياژي از آلياژ جامد در فرآيند خوردگي مي‌باشد. مانند جدا شدن روي از آلياژهاي برنج كه به زدايش روي DEZINCIFICATION معروف است. برنج زرد معمولي از تقريباً ٣٠% درصد روي و ٧٠% درصد مس تشكيل يافته است. زدايش روي به سهولت با چشم غيرمسلح مي‌توان تشيخص داد، زيرا آلياژ قرمز رنگ مسي حاصل مي‌شود كه از رنگ زرد اصلي آلياژ تميز مي‌باشد.دو نوع زدايش روي وجود دارد كه به سهولت قابل تشخيص هستند.نوع لايه‌اي يا يكنواخت و نوع موضعي PLUG TYPE در نوع لايه‌اي يك سري لايه داخلي كه تيره‌تر از ساير نقاط مي‌باشد مشخص مي‌گردد، اين همان قسمتي است كه روي خود را از دست داده و لايه خارجي برنج زرد خورده نشده است.در نوع موضعي به صورت ناحي تيره سوراخ‌هائي هستند كه در آن محلول‌ها روي از دست رفته است و در سطح فلز پراكنده و مشخص مي‌باشند كه به صورت لكه‌لكه ظاهر مي‌شوند. نوع لايه‌اي بيشتر در برنج‌هائي كه درصد روي آن‌ها بالاتر است و در محيط‌هاي اسديي واقع مي‌شود اتفاق مي‌افتد و نوع موضعي اغلب در برنج‌هائي كه مقدار روي آن‌ها كم است و در شرايط خنثي، قليائي يا كمي اسيدي قرار دارند اتفاق مي‌افتد.در كل مكانيزم زدايش روي را مي‌توان مشتمل بر سه مرحله دانست:

انحلال برنج (بر اساس فعال بودنروي و نجيب بودن مس).
باقيماندن روي در محلول
راسب شدن مس روي سطح برنج
گرافيته شدن
گاهي اوقات چدن خاكستري جدايش انتخابي از خود نشان مي‌دهد مخصوصاً در محيط‌هائي كه از نظر خوردگي نسبتاً متوسط مي‌باشند.به نظر مي‌رسد كه سطح چدن گرافيته شده، زيرا سطح چدن ظاهر گرافيتي به خود گرفته و به سهولت مي‌توان به وسيله قلم تراش آن را تراشيد، به همين دليل اين پديده را گرافيته شدن و گاهي خوردگي گرافيتي گويند كه اين نام‌گذاري غلط مي‌باشد و در واقع جدايش انتخابي كربن از آلياژ چدن مي‌باشد.
روش‌هاي جلوگيري از جدايش انتخابي
كم كردن خوردگي محيط مثلاً حذف اكسيژن
حفاظت كاتدي
اضافه كردن فلزي ديگر به آلياژ. مثلاً اضافه كردن ١% درصد قلع به برنج ٣٠-٧٠
استفاده از ممانعت‌كننده مانند افزودن مقادير كمي آرسنيك و آنتيموان يا فسفر به آلياژ برنج
براي محيط‌هائي بسيار خورنده كه زدايش روي در آن‌ها اتفاق مي‌افتد يا براي قطعاتي كه از اهميت بالائي برخوردارند و نبايد به هيچ وجه خورده شوند از كوپرونيكل‌ها استفاده مي‌كنند.
· كورپرونيكل‌ها آلياژ ٧٠% تا ٩٠% درصد مس و ٣٠% تا ١٠% درصد نيكل مي‌باشد. CUPRANICEL
7- خوردگي سايشي
خوردگي سايشي عبارت است از سرعت يافتن يا افزايش سرعت خوردگي يا از بين رفتن يك فلز در اثر حركت نسبي بين يك مايع خورنده و سطح فلز.معمولاً اين حركت خيلي سريع است و اثرات سايش مكنيكي و يا سائيده شدن وجود دارد. يون‌هاي فلزي حل شده روي سطح فلز در اثر حركت روي سطح باقي نمي‌ماند، يا محصولات جامد حاصل از خوردگي از سطح فلز به طريق مكانيكي كنده مي‌شوند.گاهي اوقات حركت باعث تقليل سرعت خوردگي مي‌گردد. مخصوصاً موقعي كه تحت شرايط ساكن خوردگي موضعي اتفاق بيافتد. اما اين خوردگي سايشي نيست زيرا سرعتد خوردگي افزايش نيافته است.
خصوصيات خوردگي سايشي
خوردگي سايشي داراي ظاهري شيادار GULLIES، موجي شكل، سوراخ‌هاي كروي شكل و ناهموار مي‌باشد كه در جهت خاصي قرار گرفته‌اند.
بيشتر در فلزاتي كه سختي پائيني دارند و به سهولت صدمه مي‌بينند مانند مس و سرب روي مي‌دهد.
كليه تجهيزاتي كه در تماس با مايعات متحرك مي‌باشند در معرض خوردگي سايشي قرار دارند مانند سيستم‌هاي لوله‌كشي مخصوصاً زانوها ELBOW، پيچ‌ها BENS، سه راهي‌ها TESE، شيرها VALVES، پمپ‌هاي دمنده، دستگاه‌هاي گريز از مركز،پروانه‌هاIMPELLERS،به هم‌زن‌ها AGITATORS، تانك‌هاي متحرك AGITATED، لوله‌هاي مبدل حرارتي مانند بويلرها و كندانسورها، پره‌هاي توربين، افشانه‌ها، دودكش‌ها، گيوتين‌ها GUTTERS، زره‌هاي آسياب PLATES WEAR و تجهيزاتي كه در معرض پاشيدن (SPRAY) قرار مي‌گيرند.
عوامل مؤثر بر خوردگي سایشی
پوست‌هاي سطحي:
ماهيت و خواص پوسته‌هاي محافظ سطحي كه روي بعضي فلزات و آلياژها تشكيل مي‌گردد از نظر مقاومت در برابر خوردگي سايشي خيلي اهميت دارد. براي مثال پوسته سطحي كه سخت، متراكم، چسبنده و پيوسته باشد نسبت به موقعي كه پوسته به سهولت سائيده و يا كنده شود حفاظت بهتري به وجود خواهد آورد.
اگر پوسته ترد باشد و تحت تنش ترك بخورد و خرد بشود ديگر محافظ نخواهد بود و محل مناسبي جهت خوردگي حفره‌اي مي‌شود.
سرعت حركت:
سرعت حركت در خوردگي سايشي نقش مهمي به عهده دارد.افزايش سرعت حركت معمولاً باعث افزايش خوردگي مي‌گردد. اثر سرعت ممكن است تا رسيدن به يك سرعت بحراني صفر يا كم باشد و به مجرد رسيدن به سرعت بحراني به شدت افزايش يابد.معمولاً‌ افزايش سرعت از يك تا چهار فوت بر ثانيه تأثير كمي بر سرعت خوردگي دارد اما سرعت 27/FT/SEC خوردگي شديدي به وجود مي‌آيد كه سرعت را سرعت بحراني مي‌نامند. براي مثال: برنز سيليسيم در آب دريا با سرعت سرعت خوردگي آن 1mdd ميلي‌گرم بر دسي مترمربع به روز مي‌باشد و در سرعت به 2mdd و در سرعت به 254mdd مي‌رسد. بنابراين سرعت سرعت بحراني مي‌باشد كه در آن خوردگي كمترين سرعت را دارد و پس از آن به شدت خوردگي زياد مي‌شود. لازم به ذكر است ذرات معلق در سيال نقش افزاينده دارند. Miligram Per Square Decimeter/ Day
تلاطم يا آشفتگي: TURBULANCE
آشفتگي جريان سيال در تماس با سطح فلزات، مخصوصاً در مدخل ورودي لوله‌ها، لبه‌هاي تيز، شيارها، رسوبات، تغيير سريع سطح مقطع به دليل به هم زدن و تلاطم بيشتر مايع نسبت به جريان آرام باعث افزايش خوردگي سايشي مي‌شود.
برخورد: IMPINGMENT
اين پديده اثر خود را در مواقعي بروز مي‌دهد كه تجهيزات بخواهند جهت حركت سيال را تغيير بدهند براي مثال يك زانو كه مي‌خواهد سيال را از حالت عمودي به افقي و يا بالعكس تغيير جهت دهد برخورد شديدي در آن ناحيه ايجاد شده و باعث خوردگي در قسمت مزبور مي‌شود.
مثال‌هاي ديگر پره‌هاي توربين بخار، جداكننده‌هاي تله‌اي اتصالات T در لوله‌كشي‌ها، اجزاي خارجي هواپيماها و غيره...
كاربرد پوشش‌ها:
پوشش‌هاي سخت يا زره‌ها يا روكش‌هاي قابل تعويض، مشروط به اينكه از جنس مقاومي از نظر خوردگي ساخته شده باشند كاربرد مفيدي در خوردگي سايشي دارد.
8- خوردگي توأم با تنش
در نتيجه اعمال همزمان تنش‌هاي كششي و محيط خورنده روي فلز كه ايجاد ترك‌هاي پراكنده مي‌كند و در نهايت باعث خوردگي آن‌ها مي‌گردد توأم با تنش يا SCC ايجاد مي‌شود. بنابراين ترك‌ها و شكل ترك‌ها CRACK MORPHOLOGY نقش اساسي را در اين نوع خوردگي دارند.
انواع ترك در خوردگي توأم با تنش
در SCC دو نوع ترك كلي ديده مي‌شود:
ترك‌هاي بين‌دانه‌اي INTERGRANULAR
كه اين نوع ترك‌ها در طور مرزدانه‌ها حركت مي‌كنند مانند SCC بين دانه‌اي برنج.
ترك‌هاي ميان دانه‌اي TANSGRANULAR
اين نوع ترك‌ها از داخل دانه‌ها عبور مي‌كنند مانند: SCC ميان دانه‌اي در فولاد زنگ نزن. غالباً در يك آلياژ، هر دو نوع ترك ممكن است به وجود بيايند. نوع ترك بستگي به محيط خورنده و ساختمان فلز دارد.ترك خوردن معمولاً در جهت عمود بر تنش اعملا شده اتفاق مي‌افتد و بسته به ساختمان فلز و تركيب شيميائي محيط خورنده شكل ترك‌ها مي‌تواند به صورت چند شاخه‌اي و يا شاخه شاخه باشند.
عوامل مؤثر در SCC
١- اثرات تنش
افزايش تنش، زمان شكست را كاهش مي‌دهد و براي هر آلياژ تنشي وجود دارد كه در كمتر از آن شكست اتفاق نخواهد افتاد.حد تنش مجاز براي مصونيت از نظر SCC بستگي به درجه حرارت، تركيب شيميائي فلز و تركيب شيميائي محيط دارد. بطور كلي حد تنش مجاز بين ١٠% تا ٧٠% درصد تنش تسليم است.
٢- زمان شكست
زمان در SCC پارامتر مهمي است، زيرا خسارت فيزيكي مهمي كه در SCC اتفاق مي‌افتد در مراحل نهائي صورت مي‌گيرد. با نفوذ ترك‌ها به داخل فلز سطح مقطع مؤثر فلز كم مي‌شود و در نتيجه تنش افزايش مي‌يابد و نهايتاً شكست نهائي، مكانيكي خواهد بود.
٣- فاكتورهاي محيطي
در حال حاضر الگوي كلي براي محيط‌هائي كه در آلياژهاي مختلف باعث ايجاد SCC مي‌شوند وجود ندارد.
SCC در بعضي محيط‌هاي آبي، نمك‌هاي مذاب، فلزات مذاب، مايعت معدني فاقد آب اتفاق مي‌افتد. وجود اكسيدكننده‌ها غالباً اثر زيادي بر تمايل به ترك خوردن دارد.
٤- فاكتورهاي متالوژيكي
فاكتورهاي مؤثرد ر SCC عبارتند از:
تركيب شيميائي متوسط، طرز قرار گرفتن كريستال‌ها (دانه‌ها)، تركيب و توزيع رسوبات در داخل فلز، واكنش نابجائي‌ها با يكديگر و ميزان پيشروي حالت‌هاي فازي در آلياژها. اين فاكتورها به علاوه تركيب شيميائي محيط و تنش اعمال شده، زمان شكست را تعيين مي‌كنند.
روش‌هاي جلوگيري از SCC
كم كردن تنش تا زير حد مجاز مثلاً با كم كردن باروي فلز يا ضخيم‌تر كردن قطعه
حذف اجزا و ناخالصي‌هاي مضر محيط مانند دگازه كردن، دهينداله كردن يا تقطير نمودن.
استفاده از آلياژ مناسب مثلاً استفاده از اينكونل كه داراي مقدار نيكل بيشتر مي‌باشد به جاي فولاد زنگ نزن
كاربرد حفاظت كاتدي
اين مورد بايد مواقعي به كار برده شود كه مطمئن باشيم خوردگي در اثر SCC بوده است نه در اثر تردي هيدروژني، زيرا در غير اين صورت حالت عكس دارد.
اضافه كردن ممانعت‌كننده‌ها به سيستم در صورت امكان
در محيط‌هاي خورنده متوسط، فسفات‌ها و ممانعت‌كننده‌هاي آلي و معدني ديگر بطور موفقيت‌آميزي SCC را كاهش مي‌دهند.
ساچمه‌زني (شات بلاست كردن) مثلاً فولاد زنگ نزن ٤١٠ در معرض محلول ٣% نمك طعام در دماي محيط با نوع ٣٠٤ در معرض محلول ٤٢% كلرور منيزيم در ١٥٠ و آلياژ آلومينيوم 7075-T6 در محلول در دماي محيط
· ساچمه‌زني يا شات بلاست كردن عبارت است از ايجاد يك لايه پوسته مناسب در شرايط خاص بر روي فلزات و آلياژهاو اينكونل (يكي از آلياژهاي نيكل) INCONEL است
9- خسارت هيدروژني
خسارت هيدورژني يك اصطلاح كلي است كه دلالت بر خسارت مكانيكي وارد شده به فلز در اثر وجود يا واكنش با هيدروژن دارد.
خسارت هيدروژني را به چهار گروه زير تقسيم‌بندي مي‌كنند:
تاول زدن هيدروژني HYDROGEN BLISTERING
ناشي از نفوذ هيدروژن به داخل فلز كه در نتيجه تغيير شكل موضعي به صورت تاول روي فلز را منجر مي‌شود تاول زدن هيدروژني گويند كه در موارد خاص باعث انهدام كلي فلز مي‌شود.
تردي هيدروژني HYDROGEN EMBRITTLE MENT
تردي هيدروژني نيز در اثر نفوذ هيدروژن به داخل فلز است ولي نتيجه آن از دست دادن انعطاف‌پذيري فلز و استحكام آن مي‌باشد.هيدروژن اتمي تنها عنصري است كه مي‌تواند به درون فولاد يا فلز نفوذ كند.
دكربوره كردن DECARBURIZATION
دكربوره كردن يا از بين رفتن كربن فولاد، غالباً در اثر تماس هيدروژن مرطوب با فلز در درجه حرارت بالا مي‌باشد در اثر دكربوره شدن استحكام كششي فولاد كم مي‌شود.
خوردگي هيدروژني HYDROGEN ATTACK
منظور از واكنش بين هيدروژن و يكي از عناصر آلياژي يا اجزا تشكيل‌دهنده فلز در درجه حرارت‌هاي بالامي‌باشد. مثال كلي درباره خوردگي هيدروژني، تجزيه شدن و پوسيدن مس اكسيژن دار در حضور هيدروژنمي‌باشد و يا خوردگي فولاد در اثر گاز متان ايجاد شده:
مكانيزم تاول زدن هيدروژني
به دليل اينكه تاول زدن هيدروژني بيشتر در صنايع نفت روي مي‌دهد و خسارات زيادي به بار مي‌آورد مكانيزم اين پديده و روش جلوگيري از آن را شرح مي‌دهيم. در ذيل مقطع ديوراه يك تانك كه در داخل آن يك الكتروليت اسيدي و بيرون آن در معرض اتمسفر قرار دارد رسم گرديده است.
به ترتيب مراحل پيدايش تاول هيدروژني را با توجه به شكل شرح مي‌دهيم:
آزاد شدن هيدروژن روي سطح داخلي در اثر واكنش خوردگي يا حفاظت كاتدي.
عبور اتم‌هاي هيدروژن از ديواره تانك به بيرون و تشكيل ملكول هيدروژن در سطح خارجي.
نفوذ DIFFASION اتم هيدروژن به درون ديواره تانك و به تله افتادن در حفره‌ها (نقص متداول در فولادهاي قابي RIMMEDSTEEL)
تشكيل ملكول هيدروژن درون حفره‌ها
افزايش فشار درون حفره‌ها به دليل خارج نشدن ملكول‌هاي هيدروژن و تجمع آن‌ها در حفره.به دليل اينكه فشار تعادلي هيدروژن ملكولي در تماس با هيدورژن اتمي چند صد هزار اتسمفر است باعث انهدام فلزات مهندسي مي‌شود

۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

معرفي سايت گروه هاي علمي تخصصي

معرفي سايت گروه هاي علمي تخصصي
این سایت با هدف ارتقاء علمی جوانان ایرانی و نشر علم به همت تلاش جوانان ایرانی راه اندازی شد تا بتوان مرجعی کاملآ علمی رو در این مکان به همراه فضایی سالم علمی ایجاد کرد و با این نیت آمدیم که بتونیم در کنار سایت های قوی علمی بهترین باشیم.
پس شما هم به ما در جهت رسیدن به این هدف مقدس کمک کنید تا بتونیم روزی در جهت آبادی ایران اسلامی بهترین باشیم.
دوستان با رفتن به اين سايت از كتب و مقالات علمي بصورت رايگان مي توانيد استفاده كنيد .جهت دستيابي به سايت اينجا را كليك نماييد

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

معرفي سايت جوشكاري

معرفي سايت هاي جوشكاري
با سلام علاقمندان به مقالت علمي جوشكاري مي توانند به اين وب لاگ ها كه توسط آقاي يونس عسكري از همكاران شركت گاز منطقه پنج راه اندازي شده است مراجعه نمايند :
http://www.wps.blogsky.com/
http://www.tw.blogfa.com/
http://www.yones.blogfa.com/

۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

تصفيه آب در پالايشگاه گاز

تصفيه آب در پالايش گاز
ناخالصي هاي موجود در آب :

آب خالص در طبيعت به دليل ويژگيهاي حلاليت بالاي آن ، وجود ندارد و داراي ناخالصي هاي گوناگون مي باشد ناخالصي هاي آب را به سه دسته كلي مواد جامد محلول ، مواد جامد معلق و كلوئيدي و گازها دسته بندي مي نمايند.
مواد غير محلول و معلق :
ذرات ريز و درشت مواد غير محلول و معلق در آب داراي اهميت بسيار متنوع مي باشند اين مواد معلق سبب كدورت آب مي شوند. برخي از اين ذرات كه درشت تر هستند داراي قابليت ته نشيني مي باشند و با حذف آنها آب شفاف تر مي گردد و برخي ديگر از اين ذرات معلق قابليت ته نشيني بسيار كمي دارند و براي ته نشيني نياز به زمان طولاني دارند و يا اينكه به طور كلي غير قابل ته نشيني هستند برخي از اين مواد معلق عبارتند از :
1) ذرات ريز خاك و سنگ و مواد تشكيل دهنده بستر رودخانه ها كه در اثر فرسايش زمين ايجاد شده اند.
2) موجودات ريز زنده ( ميكروارگانيزم ها) مانند باكتري ها
3) سيليس كلوئيدي ، كلوئيدها ، سوسپانسون ها و امولسيون ها
در اينجا به دليل اهميت موضوع ، اشاره اي به محلول هاي حقيقي ، سوسپانسيون ، امولسيون و كلوئيدي مي گردد.
هرگاه ذرات بسيار ريز يك جسم در بين ذرات جسم يا اجسام ديگر پراكنده گردد ، مجموعه حاصل سيستم پراكنده ناميده مي شود در بين اين سيستم بيشتر سيستم يا دستگاهي مورد بررسي مي باشد كه در آن حلال ، مايع مي باشد زيرا اين سيستم در تصفيه آب اهميت بيشتري دارند كه معمولا به آنها محلول گفته مي شود . خواص چنين محلول هايي در درجه اول به بزرگي ذرات حل شده يا پراكنده شده بستگي دارد كه بزرگي ذرات ميزان پايداري آنها را تعيين مي كند. اگر اندازه اين ذرات بزرگتر از اندازه مولكول ها باشد ، سيستم ناپايدار بوده و ذرات پراكنده مي شوند و به سهولت جدا و بنابر چگالي خود دربالا يا پايين دستگاه جمع مي شوند اينگونه سيستم ها يا دستگاهها را سيستم هاي معلق مي گويند كه ممكن است از نوع سوسپانسيون يا امولسيون باشند ولي اگر كاملا پايدار يا مدت طولاني پايدار باشند به محلول هاي واقعي معروف مي باشند . ذرات جامد معلق در مايع را سوسپانسيون و مايع معلق در مايع را امولسيون مي گويند اين ذرات داراي ويژگيهاي زير مي باشند :
1) كم كم در سطح حلال و يا ته ظرف يعني زير حلال جمع مي شوند.
2) از پرده اسمزي عبور نمي كنند و اكثرا از كاغذ صافي هم عبور نمي كنند.
3) اين ذرات با چشم ديده نمي شوند ولي با ميكروسكوپ هاي معمولي قابل مشاهده مي باشند.
محلول هاي حقيقي مانند محلول نمك در آب داراي ويژگيهاي زير مي باشند :
1) نه در سطح حلال و نه در زير حلال جمع مي شوند.
2) از هر نوع كاغذ صافي عبور مي كنند.
3) از پرده هاي اسمزي عبور مي كنند.
4) با الكتروميكروسكوپ ها هم قابل مشاهده نمي باشند.
مواد كلوئيدي ، حد واسطي بين سوسپانسيون ها ، امولسيون ها و محلول هاي واقعي مي باشند كه داراي ويژگيهاي زير مي باشند :
1) از كاغذ صافي عبور مي كنند ولي از صافي هاي خيلي ريز ( اولترافيلتر) عبور نمي كنند.
2) از پرده هاي اسمزي عبور مي كنند.
3) ته نشين نمي شوند ولي به هم مي پيوندند و توده نيمه جامدي به نام لخته تشكيل مي دهند.
مواد جامد محلول : دسته اي از ناخالصي هاي تشكيل دهنده آب موادي هستند كه به صورت محلول مي باشند . به طور كلي همه مواد در آب حل مي شوند ولي ميزان حلاليت آنها متناسب است.
انحلال در آب به سه صورت مولكولي ، قطبي ، يوني مي باشد . مواد جامد در محلول به دو گروه كلي مواد يوني و مواد غير يوني تقسيم ميشوند.

گازها :

اين مواد با مقادير مختلف در آب ها حل مي شوند .مقدار گاز حل شده به فشار گاز و نوع گاز از يك سو و از سوي ديگر به دماي آب ،مواد موجود در آب و PH آن بستگي دارد. برخي از گازهايي كه وجودشان در آب تصفيه مطرح است عبارتند از :
NH3,CH4,H2S,CL2,O2,CO2
خواص آب با توجه به نوع و ميزان ناخالي هاي آن :
با در نظر گرفتن مواد جامد در آب مي توان خواص آب را به دودسته فيزيكي و شيميايي تقسيم كرد :
خواص فيزيكي آب : مواد موجود در آب موجب ايجاد تغييراتي در رنگ ، بو ، مزه و كدورت آب مي شوند اين خواص كه تحت تاثير شرايط محيطي واقع مي شوند و خصوصيات ظاهري آب را نشان مي دهند به همراه دما خواص فيزيكي آب هستند.
رنگ (Coloure) : آب خالص بدون رنگ است ولي آب ناخالص با توجه به ميزان و نوع مواد محلول و يا معلق در آن ممكن است داراي رنگ باشد به عنوان مثال آب زرد رنگ مي تواند نشان دهنده وجود اسيدهاي آلي باشد و رنگ قهوه اي آب نشانگر يون هاي آهن مي باشد. رنگ را مي توان در اثر جذب سطحي يا فرايند منعقدسازي و يا اكسيداسيون از بين برد.
كدورت (Turbidity) : كدري يا كمبود شفافيت به دليل وجود مواد معلق و يا كلوئيدي در آب است. كدورت آب موجب پراكنده شدن و يا جذب نور تابيده به آن مي شود. براي اندازه گيري ميزان كدورت آب از محلول شاهد استفاده مي شود كه به صورت واحد استاندارد اندازه گيري كدري مطرح است و هر واحد آن برابر كدري آبي است كه شامل يك قسمت در ميليون سيليس است. كدورت آب آشاميدني بايد از 5 واحد كمتر باشد.
بو و مزه (Odor and Taste) : آب خالص بدون بو و مزه است وجود مواد مختلف در آب مي تواند به آب بو و مزه هاي ويژه بدهد كه برخي از آنها نامطبوع هستند. به عنوان مثال آب درياچه هاي راكد بوي لجن مي گيرد و يا در اثر وجود يون هاي سديم كلريد ، شور مزه مي شود و در اثر وجود نمك هاي منيزيم و پتاسيم تلخ مزه مي شود. همچنين آبي با PH بالا داراي مزه ناخوشايند صابوني مي باشد و در اثر وجود پرتون كه به دليل وجود اسيد است ترش مزه مي شود. آبي كه محتوي مقداري گاز اكسيژن است داراي مزه مطلوب تري مي باشد. وجود برخي از گازها مانند هيدروژن سولفايد (H2S) موجب تغيير بوي آب مي شود.
خواص شيميايي آب : خواص شيميايي معمولا به ويژگيهايي از آب گفته مي شود كه در اثر ميزان و نوع ماده حل شده در آن تغيير مي كند از جمله اين خواص مي توان به اسيديته ، قليائيت ، هدايت الكتريكي ، سختي آب اشاره كرد.
هدايت الكتريكي (electrical conductivity) : قابليت انتقال جريان برق نشانگر ميزان هدايت الكتريكي است هدايت يك محلول را به صورت عكس مقاومت تعريف مي كنند و واحد آن (mho) است . بنابراين واحد هدايت الكتريكي ,mho,1/mho (مو) و واحد هدايت ويژه mho/cm يا S/cm (زيمنس بر سانتي متر) مي باشد.
به دليل اينكه مقادير هدايت ويژه كوچك است معمولا آن را در 6 10 ضرب كرده و بر حسب Ms/cm (ميكروزيمنس بر سانتي متر) گزارش مي كنند.
مقدار هدايت الكتريكي ويژه آب نشان دهنده ميزان وجود املاح در آب است دليل كاهش مقدار مقاومت الكتريكي در اين است كه با افزايش املاح حركت يون ها روي يكديگر اثر منفي مي گذارند و هدايت الكتريكي محلول همانند محلول هاي رقيق با تعداد يون ها متناسب نمي باشد.
كل مواد جامد محلول در آب (Total disolved solids) : مقدار كل مواد غير فرار حل شده در آب را كه شامل يون هاي مختلف مي باشد به نام كل مواد جامد محلول در آب مي خوانند و با علامت T.D.S نشان مي دهند.
مواد جامد معلق (Suspended solids-s.s) : وقتي آب از فيلتر عبور مي كند مواد جامد معلق روي فيلتر باقي مي ماند و مواد جامد محلول و مواد كلوئيدي موجود در آب از فيلتر عبور مي كند. با خشك كردن مواد جامد باقي مانده روي فيلتر و وزن كردن آن مقدار مواد جامد معلق (s.s) بدست مي آيد.
از مجموع مواد جامد محلول در آب و مواد جامد معلق ، كل مواد جامد بدست مي آيد.
كل مواد جامد معلق (s.s) + كل مواد جامد محلول (T.D.S) = كل مواد جامد (T.S)
به دليل آنكه يون ها عامل انتقال جريان برق در محلول ها هستند و ميزان هدايت الكتريكي را مشخص مي كنند رابطه نزديكي بين هدايت الكتريكي (E.C) و كل مواد جامد محلول در آب (T.D.S) وجود دارد كه به صورت زير مي باشد :
E.C × ضريب = T.D.S
كه با توجه به محدوده هدايت الكتريكي ، ضريب موجود در فرمول فوق (2/1-5/0) تغيير مي كند.
سختي آب (hardness) : آب سخت واژه اي است كه به آب حاوي كاتيون هاي كلسيم و منيزيم ، آهن و منگنز و ... گفته مي شود با توجه به اينكه ميزان آهن و منگنز در آب بسيار كم است بنابراين كاتيون هاي كلسيم و منيزيم عامل اصلي ايجاد سختي آب به حساب مي آيند. سختي آب بر حسب واحدهايي مثل ميلي گرم ، يون در ليتر يا بر حسب معادل كلسيم كربنات حل شده در آب بيان مي شود.
انوع سختي :
1) سختي كل (Total hardness-T.H)
كل املاح كلسيم و منيزيم موجود درآب سختي كل ناميده مي شود و شامل دو قسمت است : الف) سختي كل كلسيم : نشان دهنده مقدار يون كلسيم در آب است. ب) سختي كل منيزيم : كل منيزيم محلول در آب را شامل مي شود.
2) سختي دائم (Permanent hardness)
شامل كليه املاح كلسيم و منيزيم به جز بي كربنات ها مي باشد به عنوان مثال ، سولفات ها ، كلريد ها و نيتراتهاي كلسيم و منيزيم محلول در آب را در بر مي گيرد و سختي دايم در اثر جوشاندن حذف نمي شود.
3) سختي موقت (Temporary hardness)
كلسيم و منيزيم بي كربنات محلول در آب را مي گويند كه در اثر جوشاندن آب طبق واكنش زير تجزيه مي شوند و رسوب مي كنند .
سختي موقت + سختي دائم = سختي كل
- اسيديته (Acidity) :
آب خالص به مقدار خوبي يونيزه مي شود و مقادير مساوي از يون هاي OH-,H+ توليد مي كند . غلظت يون هاي توليد شده تابعي از دماست .
- قليائيت (Alkalinity) :
از نظر شيميايي ، قليائيت آب نشانگر مقدار ظرفيت خنثي شدن آن به وسيله اسيد مي باشد . خنثي شدن آب به معني رسيدن به PH آب به حدود 5/4 است.
قليائيت آب هاي طبيعي به سبب وجود هيدروكسيدها ، كربنات ها و بي كربنات ها مي باشد البته يون هاي ديگري مانند فسفات ها ، سيليكات ها و بورات ها نيز مي توانند موجب قليائيت شوند ولي به دليل غلظت بسيار كم آنها در مقايسه با يون هاي سري اول مي توان از قليائيت ناشي از آنها صرفه نظر كرد.
- اهميت قليائيت و رابطه آن با PH :
قليائيت عامل موثر بر خوردگي و رسوب گذاري آب است . براي نمونه مي توان گفت ، قليائيت آب مورد استفاده در ديگ هاي بخار بايد به اندازه كافي بالا باشد تا از خورده شدن ديواره ديگ ها جلوگيري شود همچنين قليائيت نبايد به حدي باشد كه سبب انتقال مواد جامد به وسيله بخار شود و يا سبب شكنندگي قليايي (Constic embri Hlement) شود و در ديواره ديگ ها ايجاد ترك نمايد . قليائيت با PH رابطه نزديكي دارد به گونه اي كه هر چه قليائيت بيشتر باشد نشانگر بالاتر بودن غلظت هيدروكسيدها و كربنات ها است بنابراين PH بالاتر مي رود و محلول قليايي تر مي شود.
حلاليت آب (Solubility) :
يكي از خواص بي نظير آب قدرت حلاليت آن است ، آب مي تواند تمام موادي را كه با آن در تماس هستند در مقادير متفاوت بسته به ثابت حلاليت و دما در خود حل كند به همين دليل به آب حلال جهاني مي گويند . به اين دليل كه ساختمان خود آب قطبي است و مواد قطبي و نيز آن دسته از موادي كه در آب يونيزه مي شوند را بهتر حل مي كند همچنين دما ، فشار و PH و غلظت از جمله عواملي هستند كه بر ميزان حلاليت در آب تاثير مي گذارند . وجود بعضي مواد در آب موجب تقويت انحلال مواد ديگر مي شود و برعكس بعضي از مواد قابليت حل شوندگي مواد ديگر را كاهش مي دهند براي مثال وجود CO2 در آب موجب افزايش انحلال سنگ هايي مثل كلسيم و منيزيم مي شود.
سنجش مقدار مواد آلي (Measurement of organic component)
براي اندازه گيري مقدار مواد آلي موجود در آب روش هاي مختلفي وجود دارد از جمله اين روش ها اندازه گيري بخش مواد فرار ، اندازه گيري كل مواد جامد ، COD,BOD مي باشد . چون اندازه گيري بخش مواد فرار و سنجش كل مواد جامد داراي خطاي نسبتا زيادي است. بيشتر از اندازه گيري اكسيژن مورد نياز بيوشيميايي (BOD) و اكسيژن مورد نياز شيميايي (COD) و اندازه گيري كل كربن آلي (TOC) براي بدست آوردن مقدار مواد آلي موجود در آب استفاده مي شود.
- اكسيژن مورد نياز بيوشيميايي (Biochemical oxygen demand)
آن دسته از موادي كه توسط باكتريها تخمير مي شوند توسط اين شاخص سنجيده مي شود. در اين اندازه گيري به جاي اينكه مقدار موادي را كه مورد اكسايش قرار ميگيرند تعيين كنند مقدار اكسيژني را كه ميكروارگانيسم هاي تجزيه كننده هوازي لازم دارند تا آن مقدار از ماده را اكسايش دهند اندازه گيري مي كنند. در اين روش استاندارد 5 روزه اي بكار مي رود كه با 5(BOD) نمايش داده مي شود و عبارت است از اندازه گيري اكسيژني كه طي 5 روز در دماي 20 درجه سانتي گراد توسط باكتري هاي موجود در آب مصرف مي شود تا بتواند مواد آلي موجود در آب را اكسايش دهند.
بنابراين براي اندازه گيري BOD بايد اختلاف اكسيژن حل شده در زمان نمونه گيري و پس از 5 روز را در نمونه بدست آورد.
BOD5=DO0-DO5
- اكسيژن مورد نياز شيميايي (Chemical oxygen Demand)
با كمك اين شاخص مي توان مقدار مواد آلي را كه در آب موجودند و مي شود آنها را به كمك اكسيد كننده قوي نظير اسيد كروميك يا پرمنگنات در محيط اسيدي اكسيد كرد ، بدست آورد ، COD عبارت است از كل اكسيژن مورد نياز شيميايي كه در واكنش هاي اكسيداسيون و تجزيه مواد آلي در محيط اسيدي و در مجاورت يك ماده قوي اكسيد كننده مصرف مي شود.
از محاسن اين روش نسبت به BOD اين است كه آسان تر انجام مي شود و وقت گير نيست و كل عمليات اندازه گيري در مدت چند ساعت انجام مي شود و همچنين مي توان هم مواد آلي قابل تجزيه و هم مواد آلي غير قابل تجزيه توسط باكتري ها را اندازه گيري كرد.
واكنش اصلي كه بادي كرومات به عنوان يك اكسيد كننده قوي انجام مي شود به صورت زير است :
ماده آلي
- مجموع اكسيژن مورد نياز (Total oygen Demand)
روش مفيد ديگري كه براي تعيين مواد آلي به كار مي رود روش TOC است در اين روش مقداري از نمونه را در يك كوره در مجاورت كاتاليزور پلاتين به محصولات پايدار نهايي تبديل مي كند سپس اكسيژن موجود در گاز حامل نيتروژن محاسبه مي شود و نتايج با روش COD وفق داده مي شود.


فرايند نرم سازي به شيوه ته نشيني
(Softening process by sedimentation Method)
فرايند نرم سازي به منظور كاهش سختي آب بكار مي رود. با استفاده از مواد شيميايي ، سختي آب تحت واكنش هاي شيمايي قرار مي گيرد و رسوب مي نمايد كه در نتيجه سختي آب كاهش مي يابد. سختي آب به دليل وجود كربنات ها ، بي كربنات ها ، سولفات ها ،كلريدها و نيترات هاي فلزات كلسيم و منيزيم و آهن و آلومينيوم است. از آنجا كه سه فلز آهن ، آلومينيوم به مقدار كم در آب وجود دارد ، قسمت عمده سختي آب مربوط به يون هاي كلسيم و منيزيم است . ميزان سختي آب هاي خام تا حد زيادي به شرايط زميني كه آب در آن جاري است بستگي دارد و به همين دليل مقدار يون ها در آب هاي سطحي و زير زميني متفاوت است . سختي آب به صورت دائم و يا سختي غير كربناتي موقت يا سختي كربناتي بيان مي شود.
حذف سختي موقت (Temporary hardness removal) :
استفاده از آب آهك روش عمومي براي كاهش سختي موقت آب است. آب آهك (كلسيم هيدروكسيد) با كلسيم بي كربنات و منيزيم بي كربنات واكنش مي دهد و رسوب كلسيم كربنات و منيزيم هيدروكسيد توليد مي كند .
با توجه به واكنش هاي بالا آب آهك لازم براي كاهش سختي منيزيمي دو برابر مقدار آب آهك لازم براي كاهش سختي كلسيم است.
حذف سختي دائم (Permanent hardness Removal) :
براي كاهش سختي غير كربناتي آب از آهك / سود استفاده مي شود. در سختي موقت با اضافه كردن يك ماده قليايي مثل آهك يا سود ، بي كربنات موجود در محيط به كربنات تبديل مي شود و كربنات توليد شده باعث رسوب كردن كلسيم و كاهش سختي كلسيمي مي شود.
روش ديگر در نرم سازي آب ،استفاده از سود سوزآور است كه درمواد خالص به كار مي رود . برتري استفاده از سود سوزآور اين است كه با كلسيم بي كربنات توليد سديم كربنات مي كند كه خود اين ماده در حذف سختي دائم موثر است.
تبادل يوني (Ion-exchange) :
رزين هاي تعويض يوني جامدات نامحلول در آب مي باشند كه به وسيله تبادل يون مي توانند جهت جذب كاتيون ها و آنيون ها به كار گرفته شوند. پديده تعويض يون تركيبي از پديده جذب سطحي و فرايند نفوذ مي باشد و سرعت واكنش را عمليات انتقال جرم كه يون ها را از سيال به سطح رزين و يا از سطح رزين به سيال مي رساند مشخص مي كند. پديده تبادل يون يك تعادل شيميايي است و از اصول حاكم بر تعادل ها پيروي مي كند. در الكتروليت ها نيز پديده تعويض يون وجود دارد ولي به دليل همگن بود يون ها كه در آن مبادله كننده هاي يون هر دو مايع مي باشند عامل موثر سينتيك شيمايي است در حاليكه در تعويض يوني به دليل جامد بودن رزين ها نفوذ يون ها مورد توجه مي باشد در واقع پديده تبادل يون به دليل وجود نيروهاي الكترواستاتيك مي باشد و قدرت تبادل به اين نيروها بستگي دارد و به شيوه اي است كه مواد قبل و بعد از تبادل يون هر دو از نظر الكتريكي خنثي خواهند بود.
رزين هاي تبادل يوني ويژه بستر مختلط
(Mixed bed colums ion-exchange resins)
حذف كاتيون ها و آنيون هاي موجود در آب ، به طور همزمان به وسيله مخلوطي از رزين هاي تبادل يوني كاتيوني و آنيوني انجام ميگيرد. در اين فرايند مخلوط رزين ها در يك ستون قرار مي گيرند و آب از بستر رزين عبور مي كند و آب خروجي داراي T.D.S بسيار پاييني خواهد بود. احياي رزين هاي كاتيوني و آنيوني در چند مرحله انجام مي پذيرد . در نخستين مرحله رزين ها به شيوه مكانيكي از هم جدا مي شوند ، سپس رزين ها احيا مي گردند و در مرحله نهايي دو رزين كاتيوني و آنيوني مخلوط مي شوند و مورد استفاده قرار مي گيرند.
مقايسه رزين هاي ضعيف و قوي :
رزين هاي تبادل يوني كاتيوني ، انيوني از دو نوع ضعيف و قوي در ويژگيهاي برجسته زير متمايز هستند :
1) رزين هاي ضعيف توانايي يوني محدودي دارند در حاليكه رزين هاي قوي از توانايي تبادل يوني بالايي برخوردار هستند.
2) رزين هاي ضعيف داراي ظرفيت بالاتري نسبت به نوع قوي مي باشند و در برخي موارد ظرفيت تبادل يوني رزين هاي ضعيف بيشتر از دو برابر نوع قوي مي باشد.
3) جهت احياي رزين هاي ضعيف به ميزان كمتري از ماده شيمايي نياز مي باشد.
4) هزينه آب بي يون توليد شده به كمك استفاده توام رزين هاي ضعيف و قوي كمتر مي باشد.
5) رزين هاي ضعيف به درصد كمتري از ماده شيميايي جهت احيا نياز دارند بنابراين در سيستم هاي چند مرحله اي كه از ستون هاي رزين هاي ضعيف و قوي استفاده مي گردد، مواد احيا كننده خروجي از رزين هاي قوي جهت استفاده رزين هاي ضعيف بسيار مفيد مي باشند.
6) احياي رزين هاي كاتيوني بطور معمول توسط سولفوريك اسيد انجام مي گردد. جهت جلوگيري از رسوب كلسيم سولفات بر روي رزين ها ، ابتدا از سولفوريك اسيد يك و نيم درصد و در مرحله بعد از سولفوريك اسيد چهار الي پنج درصد استفاده مي گردد. غلظت اسيد مورد استفاده براي احياي رزين هاي كاتيوني ضعيف حدود يك الي يك و نيم درصد مي باشد.
7) جهت احياي رزين هاي آنيوني معمولا از سديم هيدروكسيد چهار الي پنج درصد براي رزين هاي قوي استفاده مي شود و پساب خروجي براي احياي رزين هاي آنيوني ضعيف استفاده مي شود.
فرايند بي يون سازي (Demineralisation Process)
همواره فرايند بي يون سازي براي محلول هاي با غلظت هاي نسبتا بالا امكان پذير است ولي از لحاظ اقتصادي هرگاه T.D.S آب خام كمتر از ppm 700 باشد فرايند تعويض يوني مطرح مي شود . از لحاظ اقتصادي براي كاهش T.D.S تا رسيدن به حد مطلوب و جهت فرايند بي يون سازي شيوه هاي گوناگوني مطرح مي باشد. براي مثال مي توان در يك يا تركيبي از روش هاي زير آب خام ورودي به سيستم تبادل يوني را مهيا ساخت .
الف) الكترودياليز
ب) اسمز معكوس
پ) تقطير
ت) انرژي خورشيدي
ث) فرايند آب آهك زني
ج) پمپهاي حرارتي
انتخاب فرآيند بي يون سازي بر اساس موارد زير است :
الف) كيفيت آب خام
ب) كيفيت آب مورد نياز
پ ) هزينه سرمايه گذاري
ت) هزينه بهره برداري
خواص رزين هاي مبادله كننده يوني :
رزين هاي تبادل يوني بايستي از ويژگيهاي خاصي برخوردار باشند . مهم ترين اين ويژگيها عبارتنداز :
الف) بزرگ بودن سطوح تبادل يوني
ب) دارا بودن ظرفيت بالا
پ) بالا بودن ضريب انتخاب
ت) مقاومت در برابر مواد شيمايي
ث) مقاومت در برابر تغييرات PH
ج) مقرون به صرفه بودن
چ) ارزان بودن مواد به كار گرفته شده در فرايند احياي رزين ها
ح) سمي نبودن
خ) دارا بودن مقاومت مكانيكي بالا
مزيت هاي روش تبادل يوني :
الف) سهولت در نصب و بهره برداري
ب) بالابودن عمر مفيد رزين ها ( در شرايط بهره برداري مناسب عمر رزين ها بيشتر از 15 سال است)
پ) قابليت اجرا در ظرفيت هاي مختلف
ت) عدم وجود فاضلاب آلوده براي محيط زيست
محدوديت هاي روش تبادل يوني :
الف) در محدوده T.D.S>700ppm مقرون به صرفه نيست
ب ) اين روش براي واحدهاي صنعتي متداول مي باشد و معمولا براي آب آشاميدني مورد استفاده قرار نمي گيرد.
پ ) مواد شيميايي مصرفي از همه روش ها بيشتر و آب توليدي پرهزينه تر است.
ت ) بر اساس نوع رزين و پوشش ستون هاي تبادل يوني ماكزيمم دماي فرايند تبادل يوني محدوديت دارد.
ج ) اجسام غير يونيزه قابليت تبادل يوني ندارند.
چ ) حد مجاز آهن ، منگنز و فلزات سنگين در مجموع بايد كمتر از ppm 1/0 باشد.
ح ) آب عبوري از رزين هاي تبادل يوني بايد فاقد املاح معلق ، اجسام كلوئيدي ،چربي و مواد آلي باشد.
فرايند تبادل يوني با بستر ثابت (Fixed bed process)
استفاده از بستر ثابت رزين ها با جريان آب از بالا به پايين (Down flow) يكي از روش هاي مرسوم در تصفيه آب به كمك رزين هاست . كاهش درجه خلوص آب خروجي از ستون تبادل يون ، نشان دهنده اين است كه رزين ها اشباع شده اند و بايد احيا گردند . عمل احياء رزين در چهار مرحله انجام مي پذيرد.
1) شست و شوي معكوس به منظور شكوفا شدن رزين ها
2) عبور از ماده احيا كننده از بستر به منظور احياي رزين ها
3) آبكشي آهسته براي بيرون راندن آرام ماده احيا كننده از ستون تبادل يوني
4) آبكشي سريع براي بيرون راندن آخرين ذرات ماده احيا كننده از بستر تبادل يوني
اطلاعات تكميلي (Supplimentary information)
1) از محلول هاي سولفوريك اسيد و سود سوز آور براي احياي رزين ها استفاده مي شود.
2) در طراحي سيستم بي يون سازي با استفاده از رزين هاي تبادل يوني ، تركيبي از رزين هاي مختلف و ستون هاي گوناگون به كار گرفته مي شود . از لحاظ اقتصادي ، طراحي به گونه اي انجام مي پذيرد كه با اشباع شدن رزين هاي آنيوني ضعيف كل سيستم در فاز احيا قرار گيرد.
3) ميزان اسيد و قلياي مورد استفاده جهت احياي رزين ها همواره بيشتر از مقدار استوكيومتري مي باشد.
4) در اثر مخلوط شدن رزين هاي كاتيوني ضعيف و قوي ، بهره برداري و و احياي سيستم دچار مشكل مي گردد.
5) هرگاه به هر دليلي رزين هاي ستون كاتيوني با رزين هاي ستون آنيوني ضعيف مخلوط شوند، راندمان سيستم تبادل يوني به شدت كاهش مي يابد.
6) مناسب ترين دما جهت توليد آب بدون يون حدود 35 درجه سانتي گراد و جهت احياي رزين ها حدود 40 درجه سانتي گراد درنظر گرفته مي شود.
7) بروز توقف در خط توليد آب بي يون موجب برقراري تعادل بين يون هاي محلول و رزين تبادل يوني مي شود و پس از راه اندازي مجدد آب توليدي از كيفيت مناسبي برخوردار نمي باشد بنابراين لازم است تا رسيدن به آب با كيفيت مطلوب آب توليدي سيركوله شود و در غير اين صورت كل سيستم احيا گردد.
8) به دليل اسيدي و يا قليايي بودن آب درون ستون ها و جلوگيري از خوردگي ، لازم مي شود كه درون ستون ها با موادي از جنس لاستيك ، فايبر گلاس و يا مواد پلاستيكي پوشش مناسب داده شود.
9) چنانچه پيش از استفاده از سيستم تبادل يوني از سيستم كلاريفاير و آهك زني به منظور حذف كلسيم بي كربنات و منيزيم بي كربنات استفاده شود ، مي توان ستون رزين كاتيوني را حذف نمود و تنها از رزين هاي كاتيوني قوي استفاده كرد.
10) آب تقطير شده ، آب عبوري از دستگاه اسمز معمولي و يا الكترودياليز ، داراي يون مي باشند. براي تهيه آب بدون يون لازم است يك سيستم تبادل يوني به دنبال سيستم هاي مطرح شده مورد استفاده قرار گيرد.
11) هدايت الكتريكي آب خروجي از ستون هاي كاتيوني در مرحله بهره برداري در مقايسه با آب ورودي افزايش مي يابد. در صورت كاهش ، سيستم به حالت اشباع رسيده است.
12) هدايت الكتريكي آب خروجي از ستون هاي آنيوني ، در زمان بهره برداري كاهش مي يابد. افزايش هدايت الكتريكي آب خروجي از ستون آنيوني ، معرف اشباع شدن ستون است.
13) به دليل كاربرد بيشتر و راندمان بالاتر رزين هاي ضعيف در مقايسه با نوع قوي ، گران قيمت تر مي باشند .
14) بهاي رزين هاي آنيوني ، به دليل پيچيده بودن فرآيند توليد آنها خيلي بيشتر از رزين هاي كاتيوني مي باشد.
15) در صورت طراحي و بهره برداري مناسب گاز زدا ، ميزان گاز كربنيك باقي مانده در آب به حدود ppm 5 مي رسد كه گاز كربنيك باقي مانده به همراه سيليكا توسط رزين هاي آنيوني قوي حذف مي گردد.
16) به منظور بهبود بهره برداري از ستون هاي تبادل يوني به شيوه جريان بالا به پايين مي توان روي نازل ها در كف ستون تبادل يون را لايه اي از آنتراسيت قرار داد تا زمينه براي عبور بهتر آب بوجود آيد.
17) در بهره برداري از ستون هاي تبادل يون به شيوه جريان از پايين به بالا مي توان از مقداري مواد پلي مري به نام رزين خنثي با دانه بندي درشت تر از رزين استفاده كرد تا آب بهتر از ميان خلال و فرج عبور نمايد و افت فشار كمتري در سيستم ايجاد شود.
18) رنگ رزين ها به طور معمول شفاف مي باشند. در اثر آلودگي رزين ها به مواد آلي رنگشان به تيره و يا سياه تغيير مي كند. جهت رفع اين مشكل رزين ها را با مخلوط آب نمك 10% و حدود 3-2% سود سوزآور در دماي حدود 40 درجه سانتي گراد براي مدت 3 ساعت شست و شو مي دهند.
19) جهت نگهداري رزين ها و جلوگيري از فساد آنها در توقف هاي طولاني مدت ، مي توان رزين ها را توسط سديم كلريد اشباع كرد و سپس ستون تبادل يون را توسط محلول نيم درصد فرمالين پر نمود.
20) رعايت سرعت خطي آب در ستون ها و فشار درون فيلتر ها بر روي راندمان خط تصفيه اثر مي گذارد ، لذا لازم است اين موضوع براي طراحي و بهره برداري در نظر گرفته شود.
21) به طور معمول براي جلوگيري از رشد باكتري ها بر روي رزين ها ، آب را توسط كلرين ضد عفوني مي كنند. اگر ميزان كلرين كمتر از ppm 1/0 باشد براي رزين ها مشكلي بوجود نمي آورد. افزايش غلظت كلرين ، بيشتر از حد مجاز تخريب رزين ها را به همراه خواهد داشت.
22) آب عبوري از ستون هاي تبادل يوني همواره بايد بدون مواد كلوئيدي و معلق باشد . مواد ريز معلق موجب مسدود شدن خلل و فرج رزين ها مي شود.
23) هيچگاه نبايد در خط تصفيه آب ، رزين هاي آنيوني پيش از كاتيوني قرار گيرند. زيرا PH آب به طور شديد قليايي مي شود و برخي از كاتيون ها روي آنيون ها رسوب كرده و موجب تخريب رزين ها مي شود.

الكترو دياليز (Electrodialysis) :
الكترو دياليز با علامت مخفف ED نشان داده مي شود. يك فرايند جداسازي غشايي مي باشد كه درآن از اختلاف پتانسيل الكتريكي به عنوان نيروي محركه جهت انتقال يون ها استفاده مي شود .
در اين سيستم از غشاهاي پليمري حاوي رزين هاي تبادل يوني استفاده مي گردد. اين رزين ها بر روي پارچه هايي پليمري مانند پلي اتيلن پوشش داده شده اند . پرده هاي كاتيوني نسبت به كاتيون ها تراوا مي باشند و آنيون ها فقط مي توانند از غشاهاي آنيوني عبور نمايند.
فضاي بين دو غشاي غير همنام سل ناميده مي شود . در سيستم هاي پيشرفته دستگاه الكترودياليز به شيوه اي طراحي و بهره برداري مي گردد كه در حدود هر 15 دقيقه يك مرتبه قطب كاتد و آند جابجا مي شوند و به طور اتوماتيك از رسوب روي الكترودها و گرفتگي غشاها كاسته مي شود .غشاها توسط جدا كننده هاي پليمري از يكديگر مجزا مي شوند به طور معمول ضخامت اين توري ها در فضاي بين غشاء ها نيم ميلي متر و در كنار الكترودها يك ميلي متر مي باشد.
نكات مهم در طراحي و بهره برداري از سيستم هاي الكترودياليز :
1) كيفيت آب ورودي بيشترين اهميت را در ثابت نگه داشتن مشخصات آب خروجي دارد . يون هاي مهم در تصفيه آب شامل سديم ، كلسيم ، منيزيم ، آهن ، سيليس ، كلريد و بي كربنات مي باشند. هر چند تغيير در مشخصات آب ورودي موجب تغيير در كيفيت آب خروجي مي گردد.
2) دماي آب ورودي اثر فوق العاده مهمي بر روي بازده دستگاه و كيفيت محصول دارد. به طور معمول دماي آب نبايد از 10 درجه سانتي گراد كمتر و از 45 درجه سانتي گراد بيشتر باشد.
3) حد مجاز آهن در آب وروي به طور معمول حدود ppm 2/0 مي باشد زيرا بيشتر از اين مقدار موجب اشكال در فرايند مي گردد. يكي از اثرهاي منفي يون هاي آهن و يا آهن معلق ، افزايش مقاومت الكتريكي غشاها مي باشد كه در اثر رسوب بر روي غشاها يك لايه نارنجي رنگ بوجود مي آورند و موجب كاهش كيفيت توليد آب و تغيير در ولتاژ و آمپر مورد استفاده مي شود.
4) وجود كلرين در آب ورودي موجب آسيب ديدگي سيستم مي شود لذا نبايد سيستم راه اندازي شود.
5) وجود هيدروژن سولفايد در آب ورودي مانند حالت بالا موجب آسيب رسيدن به غشا ميشود و لذا نبايد سيستم راه اندازي شود.
6) حد مجاز آهن و منگنز بر روي هم درآب ورودي ppm 2/0 مي باشد.
7) به طور اساسي يكي از عوامل وجود آهن در لوله هاي انتقال و مخازن سرچاهي خوردگي مي باشد و يكي از رايج ترين عوامل خوردگي در آب هاي زير زميني باكتري هاي احيا كننده سولفات (SRB) مي باشد كه مي توانند به دليل بي هوازي بودن در چاههاي آب وجود داشته باشند و همچنين با استفاده از اكسيژن مي توان سولفات موجود درآب را احيا و توليد H2S نمود كه در نهايت سولفيت آهن توليد مي گردد. بهترين شيوه مبارزه تزريق كلر در سر چاه به ميزان باقي مانده در حدود ppm 1 مي باشد ولي چون كلرين آزاد براي سيستم زيان بخش است ، بايد آب را قبل از ورود به سيستم توسط كربن فعال و يا هر شيوه ديگر كلرين زدايي گردد.
8) در سيستم هاي الكترو دياليز اتوماتيك ، هر پانزده دقيقه يك مرتبه پلاريته الكتريكي و مسيرهاي الكتريكي تعويض مي شوند و اين عمل با تعويض قطب كاتد و آند انجام ميگيرد كه هيچ يك از قطب ها با آب نمك غليظ براي مدت بيش از پانزده دقيقه در تماس نباشند و نمك انباشته شده را به سرعت حل مي نمايند و از سيستم خارج مي سازند.
9) محيط آند هميشه در اثر تجمع H+ اسيدي مي باشد ، لذا مناسب است كه آب در اطراف قطب آند ، حالت سكون داشته باشد تا رسوباتي كه در اين قطب به وجود آمده است حل و در زمان تخليه خارج شوند و يا به عبارت ديگر عمل شست و شوي اسيدي در قطب آند انجام شود. به دليل تعويض قطب ها در هر پانزده دقيقه يك مرتبه اين روش كمك فراواني به تميز شدن الكترودها مي نمايد.
10) به طور معمول حداقل فشار سيستم الكترودياليز atm 15/0 و حداكثر atm 5/1 طراحي مي شود.
11) دستگاه نشان دهنده اختلاف فشار بين آب رقيق و غليظ در ورودي و خروجي مجموعه غشاها به شيوه اي است كه اختلاف فشار آب تصفيه شده و آب نمك را نشان مي دهد زيرا هميشه بايد فشار آب تصفيه در حدود نيم الي يك و نيم اتمسفر بيشتر از فشار آب نمك باشد.
12) جهت كنترل كيفيت آب توليدي دستگاه اندازه گيري هدايت الكتريكي در قسمت خروجي آب تصفيه شده نصب مي شود.
13) در صورت توقف بيش از سي دقيقه در سيستم هاي الكترودياليز كه به شيوه هاي دستي يا اتوماتيك عمل مي نمايند لازم است در حدود چهار الي هشت دقيقه آبكشي شوند تا نمك هاي باقي مانده تخليه شوند و از ايجاد رسوب بر روي غشاها جلوگيري گردد.
14) در صورت افزايش T.D.S آب و كاهش آمپر مصرفي لازم است موارد زير مورد بررسي قرار گيرند : الف) دماي آب : كاهش يك درجه فارنهايت از دماي آب باعث كاهش يك درصد از آمپر مصرفي مي شود ب) كثيف بودن غشاها ج) پوشش سطح الكترودها د) پارگي و يا سوختگي غشاها.
15) در صورت كاهش ميزان آب توليدي ، موارد زير بايد بررسي شود : الف ) گرفتگي صافي ها ، ب ) وضعيت ساير تجهيزات مانند شيرها و پمپ ها ، ج) اختلاف فشار جريان هاي ورودي و خروجي
16) هرگاه جريان مصرفي بين الكترود كاهش يابد بايد بررسي زير انجام گيرد
الف) اطمينان از بسته نبودن لوله هاي آب تغذيه الكترودها يا لوله هاي خروجي الكترودها
ب) اطمينان از برابر بودن فشار ورودي آب الكترودها و فشار ورودي مجموعه غشاها
ج) اطمينان از عدم رسوب روي غشاها ، صفحه هاي جدا كننده و الكترودها.

فرآيند تقطيري :
تبخير و ميعان آب يكي از روشهاي تصفيه آب است . دماي تبخير املاح موجود در آب بالاست لذا با حرارت دادن محلول آب مي توان اجزاء آب را بخار و از سنگ هاي محلول در آن جدا نمود.
اين شيوه تصفيه آب را روش تقطيري مي نامند . آب داراي املاح بالا در سه مرحله تبديل به آب مناسب مي گردد.
1) توليد بخار با حرارت دادن به آب و رسانيدن دماي آب به نقطه جوش
2) جمع آوري بخار
3) ميعان بخار و بازيافت حرارت
سيستم تقطير چند مرحله اي (Multistage Distillation) :
افزايش راندمان سيستم تقطير با بكارگيري مجموعه اي از سيستم هاي تقطير ساده به طور متوالي امكان پذير است . در چنين سيستمي يكي از تبخير كننده هاي به وسيله بخار تغذيه مي شود . دماي بخار در اين تبخير كننده بيش از دماي جوش آب داخل پوسته است. بخار ايجاد شده در محفظه اول داخل لوله هاي سيستم دوم مي شود و در نتيجه آن ، مقداري از آب درون پوسته اين سيستم تبخير مي شود . براي تبخير اين مرحله بايد دماي بخار ورودي به لوله ها از دماي آب موجود در پوسته در حد مناسبي بيشتر باشد به همين ترتيب بخار خارج شده از مرحله دوم وارد لوله هاي مرحله سوم مي شود و در اثرميعان مقداري از آب در درون پوسته مرحله سوم تبخير مي گردد. به طور كلي در اين گونه سيستم ها ، طراحي به گونه اي انجام مي شود كه به ازاي هر كيلوگرم بخار داده شده به سيستم حدود سه كيلوگرم آب مقطر توليد مي شود. براي تامين خلاء به منظور جمع آوري گازهاي خارج شده از آب تاسيسات جانبي تقطير ، پمپ خلاء نياز مي باشد. بر اساس قوانين ترموديناميك با كاهش فشار ، دماي نقطه جوش كاسته مي شود ، لذا ايجاد خلا در اين گونه سيستم ها آب را در دماي كمتري به بخار تبديل مي كند . به طور كلي در اين سيستم ها با افزايش تعداد مراحل ، راندمان كلي توليد آب شيرين افزايش مي يابد ولي از لحاظ اقتصادي ، تعداد مراحل بهينه وجود دارد.
سيستم هاي تقطيري چند مرحله اي داراي انواع گوناگوني مي باشند كه عبارتند از :
1) تقطير كننده با لوله هاي درون آب
2) تبخير كننده با لوله هاي بلند عمودي
3) تبخير كننده هاي عمودي بالايه پايين رونده
4) تبخير كننده هاي عمودي بالايه بالا رونده
5) تبخير كننده هاي افقي
كاربرد پمپ حرارتي در تصفيه آب :
پمپ هاي حرارتي ، دستگاههايي مي باشند كه با انجام كار مكانيكي ، حرارت را از سيستم سرد به سيستم گرم منتقل مي كنند. پمپ حرارتي در واقع يك ماشين حرارتي معكوس است .كار مكانيكي به طور معمول توسط يك پمپ يا كمپرسور ( با توجه به نوع پمپ حرارتي) انجام مي گيرد به همين دليل نام اين سيستم را پمپ حرارتي گذارده اند. در سيستم هاي تقطير به كمك پمپ حرارتي ، گرماي محصول كه كمتر از گرماي درون برج (خوراك ورودي) است از طريق يك سيال كاري به خوراك ورودي يا جوشاننده برج انتقال مي يابد واين موضوع اساس كاهش انرژي حرارتي مصرفي است. سيال كاري كه جهت انتقال انرژي استفاده مي شود به طور معمول بخار آب است.
اجزاء اصلي يك پمپ حرارتي عبارتند از :
1) كمپرسور براي افزايش فشار سيال كاري
2) شير انبساط به منظور كاهش و افت فشار سيال كاري
3) چگالنده به منظور دفع انرژي سيال كاري به محيط گرم
4) تبخير كننده براي جذب انرژي از محيط سرد به سيال كاري
سيال كار در فشار پايين گرما را جذب و در فشار بالا گرما را به محيط مي دهد. در اين چرخه ،كمپرسور مقداري كار و انرژي مصرف مي نمايد كه موجب افزايش فشار و دماي سيال كاري مي شود.
گاز زدايي (Degasification) :
گازهاي مختلف زيادي مي توانند در آب به صورت محلول وجود داشته باشند . هيدروژن سولفيد ، كربن دي اكسيد ، اكسيژن ، آمونياك ،كلرين و نيتروژن از جمله گازهايي هستند كه بيشتر از بقيه گازها در آب وجود دارند. نوع و ميزان گازهاي محلول در آب به شرايط محيطي ،منبع آب ،مسير عبور آب ، دما و فشار و جنس گاز بستگي دارد. گازهاي موجود در آب به دو صورت مي توانند وجود داشته باشند ، يك دسته مثل اكسيژن و نيتروژن همواره ، به صورت گاز در آب موجودند ، ولي گازهايي چون دي اكسيد كربن ،هيدروژن ، سولفيد و آمونياك با توجه به PH آب مي توانند هم به صورت تركيب نشده (گاز) در آب موجود باشند و هم مي توانند با آب تركيب شده و توليد يون كنند كه در اين صورت براي حذف آنها بايد عملياتي را كه براي حذف يون ها بكار برده ميشود ،مورد استفاده قرار داد.
اثرات ناخالصي هاي گازي آب :
اكسيژن ونيتروژن از جمله گازهاي محلول در آب هستند كه در اثر تماس آب با هوا در آب حل مي شوند.
نيتروژن : اين گاز حلاليت كمي در آب دارد و نيز به دليل ميل تركيبي خيلي كم ، مشكل چنداني ايجاد نمي كند.
اكسيژن : اكسيژن به همراه PH كم خاصيت خورندگي شديدي دارد . يكي از جدي ترين مسائلي كه اكسيژن مي تواند ايجاد كند ،خوردگي حفره اي است. البته حلاليت اكسيژن در دما و فشارهاي مختلف ، تغيير مي كند.
دي اكسيد كربن : اين گاز در اثر حل شدن در آب به آن خاصيت خورندگي مي دهد ، ضمن اينكه خورندگي اكسيژن را نيز تشديد مي كند.
كلر : گازي است كه به صورت طبيعي در آب وجود ندارد و معمولا در مرحله كلر زني به منظور ضدعفوني كردن ، وارد آب مي شود.
هيدروژن سولفيد : اين گاز در آب موجب خوردگي جداره لوله هاي فولادي مي شود و با تشكيل رسوب سولفور آهن و ته نشيني آن روي رزين هاي تعويض يوني موجب تخريب رزين ها مي شود.
روش هاي حذف گازها :
به طور كلي براي حذف ناخالصي هاي گازي آب دو شيوه عمده وجود دارد :
الف) روش هاي فيزيكي حذف گازها
ب) روش هاي شيمايي حذف گازها
در موارديكه حجم آب مورد تصفيه زياد و غلظت گازهاي محلول بالا باشد از روش فيزيكي استفاده مي شود چون اين روش از نظر اقتصادي مقرون به صرفه خواهد بود. هزينه هاي سرمايه گذاري ، تجهيزات و دستگاههاي مورد استفاده در اين شيوه بالاست ولي در مجموع با صرفه تر از روش هاي شيميايي خواهد بود.
مزيت روش شيميايي نسبت به فيزيكي در آن است كه در روش شيميايي مي توان گفت كه حذف گازها از آب به طور كامل انجام مي شود در حاليكه در روش فيزيكي هيچ گاه حذف گازها صد درصد نيست و احتياج به عمليات شيميايي به صورت تكميل كننده خواهد بود.
برخي از روشهاي فيزيكي حذف گاز عبارتند از :
1) افزايش دماي آب : با اين عمل ، فشار بخار آب افزايش مي يابد و بر طبق قانون دالتون ، چون فشار كل گازها برابر با مجموع فشارهاي جوي گازها مي باشد لذا با افزايش بخار آب ، فشار جزئي گازهاي ناخالص كاهش مي يابد و مقداري از گاز محلول در آب خارج مي شود.
2) گاززدايي تحت فشار : با تحت فشار قرار دادن سطح آب توسط يك گاز بي اثر مي توان گازهاي محلول در آب را خارج نمود. معمولا در صنعت به جاي استفاده از يك گاز بي اثر نظير ازت ، از بخار آب براي تغيير فشار كمك مي گيرند ضمن اينكه دماي آب افزايش يافته و به گاز زدايي كمك خوهد شد.
3) هوادهي (Aeration) : هوادهي فرآيندي است كه درآن آب و هوا در تماس نزديك با هم قرار داده مي شوند. از هوادهي براي حذف ساير گازها به جز اكسيژن استفاده مي شود. در اثر هوادهي ميزان اكسيژن محلول در آب افزايش مي يابد و در نتيجه فشار جزيي اكسيژن افزايش يافته و فشار جزئي ساير گازها كم شده و از آب خارج مي شوند. هوادهي براي موارد مختلفي بكارگرفته مي شوند كه عبارتند از :
1)حذف گاز هيدروژن سولفوره و تركيبات آلي
2) حذف گاز كربنيك
3) حذف گازهايي مانند متان كه تجمع اين گاز در يك محيط بسته مي تواند سبب انفجار شود.
در روش هوادهي آب زائد توسط افشانك هايي به صورت قطرات ريز از بالا به پايين پاشيده مي شود و هوا از پايين به بالا جريان مي يابد و تماس بين دو فاز برقرار مي شود كه اين كار توسط دستگاهي به نام (Degasor) انجام مي شود.
4) هوازدائي سرد (Cold dearation) :
هوازدايي سرد به گونه اي است كه هيچ هوايي به داخل آب دميده نمي شود بلكه با خلائي كه توسط يك مولد خلا ايجاد مي شود ، فشار روي سطح آب كاهش مي يابد و درجه حرارت آب به دماي اشباع مي رسد و با اين كار بخار آب توليد مي شود كه وجود آن باعث كاهش زياد فشار جزئي همه گازها مي شود در دماي اشباع از نظر تئوري همه گازهاي محلول در آب از آن خارج مي شوند. در روش هوادهي سرد ، با صرفه ترين روش ، ايجاد خلا توسط جت بخار مي باشد. يكي از مشكلات اين روش كه سبب عدم استفاده از آن به طور وسيع در صنايع ميشود ، كنترل خلا در برج هاي هوازدايي سرد مي باشد . از جمله مزاياي روش هوازدايي سرد اين است كه به دليل نبودن اكسيژن در آب از اكسيداسيون رزين هاي آنيوني جلوگيري مي شود و در نتيجه عمر رزين كاهش نمي يابد.
5) هوازدايي گرم (Hot Dearation) :
در هوازدايي گرم ، دماي آب را تا دماي اشباع در فشار داخل هوازدا مي رسانند تا اكسيژن و ديگر گازها از آب خارج شوند. چون هدف حذف گازهايي مانند اكسيژن و كربن دي اكسيد است از دميدن هوا استفاده نمي شود بلكه از بخار آب استفاده مي شود. در اين صورت بخار آب ورودي ، دماي آب را تا دماي اشباع افزايش مي دهد و از نظر تئوري انتظار مي رود كه همه گازهاي محلول در آب از آن خارج مي شوند.
تصفيه بيولوژيكي :
تصفيه بيولوژيكي ،موثرترين روش براي كاهش مواد آلي موجود در آب ها و پساب ها است. اين نوع تصفيه بر اساس نوع ميكروارگانيزم هاي فعال در آن به دو دسته زير تقسيم بندي مي شوند :
1) تصفيه بيولوژيكي هوازي
2) تصفيه بيولوژيكي غير هوازي
تصفيه بيولوژيكي هوازي :
سيستم هاي تصفيه بيولوژيكي هوازي شامل هوادهي ، لجن فعال و صافي هاي بيولوژيكي استخرهاي اكسيداسيون و سيستم هاي چرخان مي باشند. در اين روش ميكروارگانيسم ها عامل اصلي واكنش هاي تجزيه مواد آلي هستند و انرژي حاصل از اين سوخت و ساز براي ادامه حيات اعمال زيستي آنها بكار مي رود. و محصولات حاصل از اين سوخت و ساز مواد پايداري نظير CO2 ، آب و آمونياك مي باشند. قسمتي از مواد آلي نيز براي ساخت و سنتز سلول هاي جديد مورد استفاده قرار ميگيرند.

سلولهاي جديد پروتوپلاسم® سنتز
® آنزيم حاصل از ميكرو ارگانيزم ها ¾ + ماده آلي
مواد حاصل از واكنش® انرژي


هوادهي و توليد لجن فعال :
پسابي كه وارد مخزن مي شود ، داراي مواد آلي است كه منبع تغذيه باكتري ها مي باشد. باكتريها ، مواد آلي و اكسيژن موجود در پساب را مصرف كرده و CO2 توليد مي كنند . ساير ميكروارگانيزم ها نيز از باكتري ها تغذيه مي كنند. بنابراين بعد از مرگ باكتري ها مقداري از مواد مصرف شده به سيستم برگردانده مي شود ولي ميكروب ها براي سنتز از مواد آلي استفاده مي كنند و به رشد خود ادامه ميدهند. بنابراين وارد كردن مقدار زيادي از ميكروارگانيزم ها به يك مخزن پساب و دميدن هوا در آن براي چند ساعت مواد آلي موجود در آب به مصرف ميكروارگانيزم ها مي رسد. سپس همين موجودات ذره بيني به صورت لخته هايي ته نشين مي شوند و آب خروجي كه مواد آلي خود را از دست داده به صورت شفاف از مخزن خارج مي شود ، لخته هاي ته نشين شده به مخزن هوادهي بازگشت داده مي شوند تا فرايند تكرار شود. باكتري ها و ذرات معلق را كه قابليت ته نشيني دارند به مخزن هوادهي وارد مي سازند كه به آن لجن فعال گفته ميشود. هواي دميده شده به داخل مخزن هوادهي دو كار انجام ميدهد :
1) تامين اكسيژن كافي براي ميكروارگانيزم ها
2) همزدن و مخلوط كردن پساب با لجن فعال و ايجاد سطح تماس بيشتر

تصفيه بيولوژيكي غير هوازي :
سيستم هاي تصفيه بيولوژيكي هوازي ، سيستم هاي بسيار مناسبي براي حذف آلودگي هاي مواد آلي موجود در پساب هستند ولي مشكلاتي را نيز در بر دارند كه يكي از آنها موضوع دفع لجن توليد شده مي باشد كه در حد بالايي از هزينه ها و فضاي تصفيه خانه را به خود اختصاص مي دهد. در تصفيه بيولوژيكي غير هوازي پساب با تعداد زيادي از ميكروارگانيزم ها مخلوط مي شود كه در اين روش هوا دخالتي ندارد در اين روش باكتري ها رشد مي كنند و مواد آلي موجود در پساب را به دي اكسيد كربن و گاز متان تبديل مي كنند. بر خلاف روش هوازي تصفيه پساب ، تصفيه غير هوازي چنان است كه انرژي مورد نياز ميكروارگانيزم ها بسيار كمتر است و در نتيجه رشد اين باكتري ها از آهنگ كمتري برخورداري است و قسمت كوچكتري از پساب به سلول هاي جديد تبديل مي شوند و قسمت بيشتري از پساب ، قابل تجزيه به گاز متان و دي اكسيد كربن مي باشد . تغيير و تبديل به گاز متان نشانگر تثبيت پساب مي باشد و از آنجا كه گاز متان غير محلول و فرار است مي توان آن را جمع آوري كرده و به عنوان منبع انرژي گرمايي مورد استفاده قرار داد.
امتيازات تصفيه به روش غير هوازي :
1) توليد كم سلول هاي بيولوژيكي به عنوان لجن
2) احتياج كم به مواد غذايي معدني
3) عدم احتياج به اكسيژن و وسايل هوادهي
4) توليد گاز متان به عنوان محصول نهايي
معايب تصفيه به روش غير هوازي :
در اين روش نسبت به روش تصفيه هوازي به دماي بالاتري نياز است و دماي مورد قبول حدود 95-85 درجه فارنهايت مي باشد. عيب ديگر اين روش ، رشد نسبتا كند باكتري هاي توليد كننده گاز متان است لذا مدت زمان طولاني تري جهت شروع و بكار اندازي واحدهاي تصفيه احتياج است.



حذف موجودهاي زنده در آب (گندزدايي) :
وقتي كه آب از مراحل مختلف تصفيه مي گذرد ، بسته به اينكه به چه مصرفي مي رسد بايد در حد مورد لزوم ضدعفوني گردد. براي مثال آب آشاميدني بعد از تصفيه و حذف مواد معلق و محلول در آن بايد از هر گونه آلودگي ميكروبي دور باشد و از نظر بهداشتي و سلامتي هيچگونه خطري براي مصرف كننده نداشته باشد. از بين بردن و يا غير فعال كردن موجودات زنده ذره بيني و ميكروارگانيزم هاي بيماري زا به عنوان ضد عفوني كردن آب شناخته مي شود. عمل ضدعفوني كردن با روش هاي زير قابل اجراست :
1) ضدعفوني با مواد شيمايي كه شامل افزودن كلر و تركيبات آن ، برم ، يد و ازن مي باشد.
2) ضدعفوني با عوامل فيزيكي از جمله گرما ، اشعه ماوراء بنفش و اشعه گاما.
كلر زني :
متداول ترين روش ضدعفوني آب ها ، كلرزني يا كلريناسيون مي باشد . تركيبات مختلفي از كلر وجود دارند كه هر كدام در شرايط مشخصي مي توانند براي ضدعفوني آب استفاده شوند. از جمله اين تركيبات مي توان به سديم هيپوكلريت ، كلسيم هيپوكلريت و دي اكسيد كلر اشاره كرد.
وقتي كلر به صورت گاز به آب تزريق مي شود هيدروليز شده و واكنش زير صورت مي گيرد :
هيپوكلريت اسيد حاصل از هيدروليز طبق واكنش زير يونيزه ميشود :
با توجه به شرايط آب از جمله PH و دما و ميزان يونيزاسيون متفاوت خواهد بود و چون خاصيت ميكروب كشي HOCL نسبت به CL- خيلي بيشتر است بنابراين مي توان با تنظيم شرايط درصد توزيع HOCL و CHO- را به طور مطلوب كنترل كرد.
كلرزدايي :
حذف كلر اضافي و كلر تركيبي موجود در آب بعد از عمل كلرزني را كلرزدايي مي نامند . اين عمل براي كاهش اثرات سمي كلر و تركيبات آن ، انجام مي شود. معمولا دو روش براي كلر زدايي استفاده ميشود :
1) استفاده از دي اكسيد گوگرد
2) استفاده از كربن فعال
رسوب گذاري و خوردگي در ديگ هاي بخار
(Scaling and corrosion of boiler) :
آب هاي طبيعي در اثر تبخير ، رسوباتي را برجاي مي گذارند كه در ديگ هاي بخار موجب بروز مشكلات مي شوند . همچنين اينگونه آب ها مي توانند خوردگي سطوح ديگ هاي بخار را شامل شوند. اين مشكلات علاوه بر متوقف شدن سيستم و لزوم به تعويض قطعات موجب افزايش هزينه هاي گوناگون ميگردند. بطوريكه استفاده از آب نامناسب در ديگ هاي بخار مسائل زير را به وجود مي آورد.
1) تشكيل رسوب بر جداره ديگ بخار (Scaling)
2) خوردگي سطح ديگ بخار (Corrosion)
3) حمل قطرات مايع توسط بخار (Carry over)
4) كف كردن (Foaming)
5) غلغل كردن (Priming)
6) شكنندگي قليايي فلز ديگ بخار (Coustic embrittle ment)
عوامل زيادي از جمله : ساختمان ، فشار ديگ بخار ، مقدار توليد بخار و شيوه بهره برداري در ميزان ايجاد مشكلات سهم موثري دارند.
مكانيسم تشكيل رسوب :
در اثر وجود املاح محلول در آب سه حالت مختلف رسوب در ديگ بخار تشكيل مي گردد.
1) رسوبات نرم كه به جداره ها نمي چسبند.
2) رسوبات نيمه سخت كه به جداره ها مي چسبند ولي به آساني جدامي گردند.
3) رسوبات بسيار سخت كه چسبندگي زيادي دارند و به آساني از جداره جدا نمي گردند.
رسوبات نوع سوم در ديگ هاي بخار ايجاد مشكل مي كنند و بنابراين لازم است به شيوه اي تصفيه گردد كه بتواند آب مناسب جهت تغذيه آب ديگ بخار را فراهم كند و درون ديگ رسوب ايجاد نشود. ايجاد رسوب در ديگ بخار به دو دليل عمده زير مي باشد :
1) تغيير در كيفيت شيميايي آب به هنگام ورود در ديگ بخار : در اين فرايند بيكربنات كه داراي حلاليت زيادي است به كلسيم كربنات كه داراي حالاليت بسيار كمي است تبديل شده و رسوب مي كند.
2) كاهش حلاليت املاح موجود در آب به دليل افزايش دما : تغيير دما در مكان هاي مختلف يك سيستم موجب مي شود كه در اثر بالا بودن دما در مجاورت سطوح ديگ بخار املاح موجود به صورت فوق اشباع درآيند و كريستال هاي رسوب تشكيل شوند.
مشكلات حاصل از تشكيل رسوب در ديگ هاي بخار :
ايجاد رسوب در جداره ديگ هاي بخار دو اشكال عمده به وجود مي آورد كه عبارتند از :
1) رسوبات حاصل از املاح موجود در آب تغذيه ديگ هاي بخار مانند يك لايه عايق عمل مي كنند و انتقال حرارت را به مقدار قابل توجهي كاهش مي دهند.
2) رسوبات ديگ بخار موجب كاهش انتقال حرارت و افزايش بيش از حد دماي فلز مي گردد كه در نتيجه باعث تخريب ساختار فلز و در نهايت تركيدن آن مي شود و خلل و فرج موجود در رسوبات نيز ضريب انتقال حرارت را تغيير مي دهند اگر اين خلل و فرج توسط گاز پر شوند انتقال حرارت به مقدار قابل توجهي كاهش مي يابد.
عوامل موثر در رسوب گذاري :
1) PH : در رسوب گذاري كلسيم وكربنات ، منيزيم هيدروكسيد ، تركيبات آهن بسيار موثر است افزايش PH ميزان رسوب را زياد مي كند.
2) سرعت سيال : سرعت سيال اثر متفاوتي بر روي رسوب گذاري املاح دارد . افزايش سرعت مي تواند شدت تشكيل رسوب را كاهش دهد زيرا سرعت سيال بر لايه مرزي اطراف جداره ها تاثير دارد. بديهي است هركدام از پديده هاي انتقال حرارت ، انتقال جرم در رسوب گذاري و مقدا رآن موثر مي باشد.
3) گازهاي محلول در آب : افزايش دما موجب كاهش حلاليت گازهاي محلول در آب ، تشكيل و تركيدن حباب در سطح آب و موجب فوق اشباع شدن املاح در فصل مشترك آب و بخار مي شود.
جلوگيري از تشكيل رسوب :
براي جلوگيري از ايجاد رسوب از تصفيه خارجي و تصفيه داخلي آب استفاده مي شود . در تصفيه خارجي آب معمولا از شيوه هاي زلال كننده ، تقطيري ، اسمز معكوس ، الكترودياليز و يا تعويض يوني استفاده مي شود. در تصفيه داخلي سعي مي گردد از ايجاد رسوب توسط مواد باقي مانده در آب تغذيه جلوگيري گردد. براي حذف رسوبات پوسته اي لازم است با افزودن مواد شيميايي به آب در تصفيه داخلي فرايند تبديل به رسوبات لجني انجام پذيرد. مواد شيميايي افزودني به آب براي جلوگيري از رسوب گذاري بايد به اندازه كافي باشد ولي به طور معمول مواد شيميايي را اضافه تر از ميزان استوكيومتري مصرف مي كننده به هر ترتيب قبل از افزودن هر ماده شيمايي به آب تغذيه ديگ هاي بخار بايد شرايط مناسب براي رسوبات لجني آماده شود. اين شرايط عبارتند از :
1) سختي آب : سختي آب تغذيه بايد حذف شود.
2) قليائيت : آب ديگ هاي بخار معمولا بايد قليايي باشد . در قليائيت پايين كلسيم كربنات كه هنگام افزودن سديم كربنات توليد شده است به خوبي رسوب نمي كند.
3) مواد شيميايي افزودني كه بايد شرايط مورد نظر را تامين كند : براي مثال سديم كربنات بايد قليائيت مورد نظر را تامين كند و بيشتر از مقدار استوكيومتري نباشد زيرا در اثر مصرف بيش از اندازه ، گاز كربنيك در فاز بخار نمايان مي شود كه موجب خوردگي مي شود.
خوردگي در ديگ هاي بخار (Boiler corrosion) :
جلوگيري از خوردگي ديگ بخار و دستگاههاي جانبي آب يكي از دلايل پر اهميت كنترل آب ديگ بخار است . دليل اصلي خوردگي ديگ هاي بخار به عوامل زير بستگي دارد .
- مقدار نامناسب اكسيژن - وجود يون هاي نامناسب
- PH نامناسب - وجود گازهاي محلول
- قليائيت نامناسب - ميزان سيليس زياد
كنترل PH آب :
هرچه PH آب از حالت خنثي كمتر باشد حلاليت آهن در آب بيشتر مي شود از اين رو در صنايع PH آ ب را بالاتر از هفت تنظيم مي كنند تا از خوردگي آهن جلوگيري شود.
كنترل قليائيت :
قليائيت آب ديگ بخار نيز در خوردگي و يا رسوب گذاري آب عامل بسيار مهمي است و مقدار مناسب آن بستگي به فشار بويلر دارد. قليائيت آب ديگ بخار بايد به اندازه كافي باشد كه PH لازم براي جلوگيري از خوردگي ايجاد نمايد همچنين قليائيت بيش از اندازه موجب كمك به نوعي شكنندگي كريستالي فلز ديگ بخار مي گردد.
كنترل سيليس (Sio2) :
اگر مواد معلق شامل سيليس باشد ، سيليس ذكر شده در آب ديگ بخار حل مي شود . اين سيليس حل شده در فشار بالا در فاز بخار وارد مي گردد و در شرايط مناسب در لوله ها و قسمت هاي مختلف توربين رسوب مي كند.
كنترل پديده هاي كف كردن ، غلغل كردن ، حمل قطرات مايع توسط بخار
كف كردن عبارت است از كف كردن روي سطح آب ، كف مي تواند روي سطح آب باشد و يا تمام حجم ديگ بخار را پر كند به هر ترتيب كف كردن ها موجب مي گردد كه بخار بوسيله مقدار قابل توجهي از آب ديگ بخار آلوده شود.
غلغل كردن عبارت است از پاشيدن ذرات و توده هاي آب به فضاي داخل ديگ بخار كه موجب آلوده شدن ديگ بخار مي گردد.
ممكن است بدون آنكه كف كردن يا غلغل كردن محسوسي داشته باشيم مقداري از مواد جامد محلول در آب به حالت رطوبت همراه بخار ، سطح آب را ترك كنندو اين پديده را حمل قطرات مايع توسط بخار گويند.
هرگاه در ديگ بخار غلغل كردن يا كف كردن داشته باشيم معمولا غير ممكن است كه سطح واقعي آب داخل ديگ بخار معين شود و انتقال قطرات مايع توسط بخار انجام پذيرد كه هم به دلايل مكانيكي و هم شيميايي انجام مي شود. طراحي نامناسب ديگ بخار از جمله مهمترين دلايل مكانيكي ايجاد پديده حمل قطرات مايع توسط بخار مي باشد. دلايل شيميايي مهم در ايجاد اين پديده شامل زياد بودن TDS و بالا بودن قليائيت و وجود مواد روغني در آب مي باشد.
شكنندگي قليايي فلز ديگ بخار :
غلظت قليا (سود سوزآور) در آب بويلر بايد تحت كنترل باشد چون ممكن است موجب نوعي شكنندگي قليايي شود . اين پديده هنگامي رخ مي دهد كه فولاد كربن دار در دماي بالا و در حضور سود سوزآور تحت تنش باشد.
كنترل يون كلر :
حضور يون كلر در آب بويلر به وسيله تبديل به فرم اسيدي بسيار خطرناك مي باشد و موجب از بين رفتن لايه محافظ داخل ديگ بخار مي گردد و حتي وجود حالت قليايي در آب ديگ بخار نمي تواند به خوبي از اثر اسيد تشكيل شده به ديواره ديگ بخار جلوگيري نمايد.



كنترل بلودان :
براي كاهش غلظت املاح محلول آب داخل ديگ بخار بهترين راه كنترل ميزان تخليه آن مي باشد ميزان بلودان نبايد از محدوده 5% بيشتر باشد . در عمل تخليه علاوه بر كنترل و يكنواخت كردن غلظت املاح محلول مقادير زيادي از لجن هاي داخل ديگ به صورت مواد معلق نمي توانند تخليه شوند.
كنترل اكسيژن محلول :
اكسيژن محلول در آب تغذيه ديگ بخار را معمولا به وسيله هوازدا (Dearator) به روش مكانيكي از آب حذف مي كنند اما چون در اين فرايند نمي توان ميزان اكسيژن را به حد مطلوب كاهش داد و نيز به دليل نشت هوا به داخل بعضي از اجزاء سيستم انتقال آب داخل ديگ بخار ، هميشه مقداري اكسيژن محلول در آب موجود است . اكسيژن مي تواند در دماي بالا موجب خوردگي شود بنابراين براي حذف كامل اكسيژن بايد از روش شيميايي نيز استفاده كرد.
استفاده از هيدازين يكي از روش هاي شيميايي حذف اكسيژن از آب است :

تجزيه هيدرازين اضافي در دماي بالا موجب تشكيل آمونياك و ازت مي شود . اگر آمونياك توليدي زياد باشد مي تواند در مجاورت اكسيژن موجب خوردگي اتصالات و لوله هاي مسي شود . مقدار هيدرازين لازم براي حذف اكسيژن برابر مقدار غلظت اكسيژن مي باشد اما در عمل حدود يك و نيم تا دو برابر اكسيژن تزريق مي كنند. براي جلوگيري از ايجاد آمونياك زياد در آب ديگ بخار لازم است غلظت هيدرازين باقي مانده در آب بويلر از PPm 1/0 بيشتر نشود.
شيوه هاي بهره برداري از ديگ هاي بخار :
به طور كلي سه شيوه گوناگون بهره برداري از ديگ هاي بخار به منظور جلوگيري از خوردگي و رسوب گذاري اجرا مي شوند اين سه شيوه عبارتند از :
1) روش قليايي
2) روش خنثي
3) روش نيمه قليايي
بهره برداري از ديگ هاي بخار به روش قليايي :
1) روش استفاده از فسفات و سود : دراين روش از سود سوز آور به ميزان PPm 1 و بقيه از تري سديم و فسفات تا( 2/11 –5/10) = PH و قليائيت در حد مجاز استفاده مي گردد. در اين حالت يون فسفات با كلسيم تركيب و Ca10(Po4)6(OH)2 كه لجن گونه مي باشد و خاصيت چسبندگي ندارد را توليد مي كند. در اين شيوه سود سوزآور با منيزيم توليد منيزيم هيدروكسيد مي كند و رسوب مي نمايد و در 5/10 PH> توليد تري منيزيم فسفات مي كند كه چسبندگي آن از منيزيم هيدروكسيد كمتر است.

نكته اول : تري كلسيم فسفات در 2/10 PH< رسوب مي كند لذا اين نكته بايد مورد توجه باشد . نكته دوم : در فشار و ميزان توليد بخار بالاي ديگ ممكن است مخفي شدن فسفات در آب ديگ بخار انجام گيرد كه در نهايت در كاهش فشار و ميزان بخار ظاهر شدن فسفات مشخص ميگردد. پديده مخفي شدن فسفات در فشار هاي بالاي يك صد اتمسفر نمايان مي شود.
2) روش هم آهنگ فسفات : در اين شيوه سود سوز آور اضافي در ديگ بخار باقي نمي ماند. آزمايش هاي مختلف نشان داده اند كه كريستال هايي كه از محلول تري سديم فسفات در دماي بالا رسوب مي كنند شامل تركيبي از دي سديم فسفات و سديم هيدروكسيد ميباشند. وجود اضافي سديم هيدروكسيد موجب از بين رفتن فيلم محافظ اكسيد مغناطيسي آهن مي گردد و لذا حد مجاز نسبت مولي سود به فسفات بايد برابر 6/2 باشد.
در اين حالت ميزان فسفات تابعي از PH آب بويلر مي باشد ولي براي بويلرهايي كه در كمتر از فشار 65 اتمسفر بهره برداري مي شوند ، وجود هيدروكسيد بالا ايرادي ندارد ، مشروط بر آنكه از حدودمجاز قليائيت و TDS فشار كاري بويلر تجاوز نكند.
براي بويلرهايي كه در فشار 185-130 اتمسفر بهره برداري مي شوند ميزان فسفات حدود PPm 10-3 تنظيم مي گردد. در زير چند نكته مهم مورد توجه قرار ميگيرد :
الف ) هنگاميكه از فسفات آمونياك ، مورفولين و مواد شيمايي فرار استفاده مي شود بايد نسبت مولي صحيح رعايت شود.
ب) تري سديم فسفات تجاري به فرمول Na3Po4 , 12H2O و دي سديم فسفات تجاري به فرمول Na2HPo4 , 2H2O مي باشد بنابراين مخلوطي به ميزان درصد وزني 65% تري سديم فسفات و 35% دي سديم فسفات نسبت مولي را توليد مي كند.
پ) مي توان براي تنظيم PH ميزان درصد تري سديم فسفات و دي سديم فسفات را تغيير داد تا PH مورد نظر حاصل گردد.
3) استفاده از كلانت ها : برخي از آمين ها و اسيدهاي آلي مانند NTA,EDTA را مي توان جهت كلانت كردن يون هاي آب تغذيه و يا محصولات خوردگي به ديگ بخار تزريق كرد و در نهايت كمپلكس هاي محلول تشكيل شده همراه با كلسيم فسفات و منيزيم هيدروكسيد در هنگام تخليه ديگ بخار خارج گردند. اين شيوه بهره برداري براي ديگ هاي بخار تا فشار 70 اتمسفر مفيد مي باشد.
الف- بايد توجه داشت كه اين مواد نمي توانند با يون هاي سه ظرفيتي آهن پيوند كلانت تشكيل دهند.
ب- اين مواد نبايد در حضور اكسيژن چه در بويلر و چه در آب تغذيه استفاده شوند و يا به عبارت ديگر اكسيژن بايد از قبل حذف شده باشد.
پ – ميزان اضافي كلانت ها در آب ديگ بخار موجب خوردگي سطوح غير آهني و حتي آهني مي شود بنابراين شركت بابكوك ( يكي از سازندگان ديگ هاي بخار) بر اساس استوكيومتري به ميزان PPm 1 ميزيان سختي و آهن باقي مانده در آب ديگ بخار را پيشنهاد مي كند.
ت – هرگاه درون درام ، رسوب لجن گونه داشته باشد لازم است ميزان كلانت در حد PPm 2-1 افزايش يابد.
ث- وسايل تزريق و پمپ ها بايد از مواد ضد زنگ انتخاب شوند.
معايب استفاده از شيوه فسفات ، هيدروكسيد ، كلانت :
- احتمال پيدايش شكنندگي قليايي در صورت هرگونه بي توجهي
- احتمال پنهان شدن فسفات در فشار بالا و كاهش بار و پديدار شدن آن در فشار كم و يا افزايش بار
- وجود هدايت الكتريكي و TDS بالا در ديگ بخار
- احتمال كف كردن ، غلغل كردن و حمل قطرات مايع توسط بخار
- احتمال وجود يون سديم در فاز بخار كه گاهي اوقات خطرناك مي باشد.
- احتمال بوجود آمدن خوردگي يا وجود PH پايين در فاز بخار
4) استفاده از فسفات – سديم هيدروكسيد و مواد قليايي فرار : در اين شيوه از فسفات ، هيدرازين ، آمونياك ، مورفولين ، سيكلوهگزين آمين و يا يكي از آمين هاي فرار استفاده مي شود. براي نتيجه گيري مناسب به ميزاني از ماده قليايي فرار استفاده مي شود كه مشكلي در مبدل هاي حرارتي و بخصوص چگالنده ايجاد نشود و كمبود ماده قليايي در ديگ بخار توسط سديم فسفات و سود سوزآور به شيوه اي كه رسوب گذاري و شكنندگي قليايي ايجاد نگردد تامين مي شود.
مزاياي اين روش :
- چون از ماده قليايي فرار و غير فرار استفاده مي شود مي توان PH مناسب را با توجه به جنس مواد بكار برده شده با بهترين حالت ممكن ايجاد نمود.
- بخشي از حالت قليايي ديگ بخار به وسيله ماده قليايي فرار تامين مي گردد و بدين ترتيب تنظيم قليائيت ديگ بخار آسان تر و مشكل رسوب گذاري كمتر مي گردد و همچنين خطر شكنندگي قليايي در اين شيوه كمتر است.
معايب اين روش :
- در صورت سهل انگاري و تزريق بيشتر ماده قليايي فرار خطر خوردگي در چگالنده و برخي از مبدل هاي حرارتي وجود دارد.
بهره برداري از ديگ هاي بخار به شيوه خنثي :
در اين روش لازم است آب توليدي كه جهت بويلر استفاده مي گردد بسيار خالص باشد . هدايت الكتريكي آب توليدي در اين روش بايد كمتر از يك دهم ميكروزيمنس بر سانتي متر باشد.
مزاياي اين روش :
كنترل شيميايي آسان تر مي باشد.
مواد شيمايي دراين شيوه مصرف نمي شود.
اگر در كندانسور يا برج خنك كننده از آلومينيوم استفاده شده باشد شرايط براي آن ايده آل مي باشد.
خطر شكنندگي قليايي در اين سيستم موجود نيست.
معايب اين روش :
آب تغذيه بايد داراي كيفيت بسيار خوب باشد.
هدايت الكتريكي آب نبايد از پانزده ميكروزيمنس بر سانتي متر بيشتر شود و اگر بيشتر است كنترل هاي اوليه شديدي لازم است كه درون لوله ها خوردگي حفره اي (Pitting) شروع نشود.
ميزان توقف هاي واحد بايد بسيار كم باشد تا لايه مناسب (Fe2O3) تشكيل شود و تخريب نگردد.
در توقف ها ميزان خوردگي در اين شيوه بيشتر از شرايط قليايي مي باشد.
بهره برداري از ديگ هاي بخار به شيوه نيمه قليايي :
در اين شيوه PH حدود 5/8 تنظيم مي گردد و معمولا تنظيم PH با آمونياك يا يك آمين فرار مي باشد. در اين شيوه بايد آنيون ها حداقل باشند. بدين ترتيب اگر آب قبل از ورود به ديگ بخار از رزين كاتيوني عبور كند بايد داراي هدايت الكتريكي كمتر از يك دهم ميكروزيمنس بر سانتي متر باشد و بقيه شرايط مشابه شيوه خنثي خواهد بود.
مزاياي اين روش :
دراين شيوه يك حالت متعادل سازي (Compromise) بين حالت قليايي و روش خنثي وجود دارد. لذا در موقع توقف ديگ بخار وهمچنين توقف ها و راه اندازي ها ، مشكل خوردگي آهن كمتر مي باشد.
اگر طراحي ديگ بخار به شيوه اي باشد كه نتوان با سيستم خنثي كار كرد مي توان بويلر را به شيوه قليايي و مسير بخار چگالنده و يا برج خنك كننده را با روش خنثي و يا نيمه قليايي بهره برداري كرد.
لازم به ذكر است كه به دليل اهميت موضوع هر گونه تغير در طراحي و يا انتخاب شيوه بهره برداري و حتي تغيير در حد مجاز پارامترهاي سيكل آب و بخار نياز به تخصص ،مهارت و دقت عمل زياد خواهد داشت كه بايد جدي گرفته شود.

اخبار الكترونيك

سايت هاي آموزشي فرهنگي

تازه هاي نشريات فني

آخرين اخبار دولت الكترونيك